☁پارت هفتم☁
🔴عزیزان این قسمت اسمات هست 🔴
لباساشون رو در اوردن و همینطور که همو میبوسیدن ناله های ضعیفی در میومد و بعد
کوک ویو : هم براش میمالوندم و هم میبوسیدمش خیلی تحریک شده بود بدون معطلی دی*کم رو واردش کردم
ات: آییییییییییییی
ات : کوک..... کوک.... در. ش.. بیار
کوک : اروم پیش میریم
و بعد شروع کرد به تلمبه زدن بعد اینکه عادت کرد تند تر کرد
ات : اهههههههههههه
کوک : اههه..... اههه
که بعد هردو کام کردن
کوک کنار ات دراز کشیده
کوک : لطفا ترکم نکن همیشه پیشم بمون
ات : باش
💜بعد 5 سال 💜
ات : کوک
کوک : بله
ات : بنظرت میرا کجاست
کوک: نمیدونم
میرا : من اینجا ممممم ( البته بگم ها که میرا هم قدرت داشت قدرت اون ذهن خوانی بود)
کوک: او پیدات کردم شیطون
کوک داشت میرا رو قلقلک میداد
و بعد ات دست میرا رو گرفت و میرا هم دست کوک رو رفتن به شهربازی و رستوران و خرید... ( و خلاصه به خوبی زندگی کردن)
☁پایان☁
لباساشون رو در اوردن و همینطور که همو میبوسیدن ناله های ضعیفی در میومد و بعد
کوک ویو : هم براش میمالوندم و هم میبوسیدمش خیلی تحریک شده بود بدون معطلی دی*کم رو واردش کردم
ات: آییییییییییییی
ات : کوک..... کوک.... در. ش.. بیار
کوک : اروم پیش میریم
و بعد شروع کرد به تلمبه زدن بعد اینکه عادت کرد تند تر کرد
ات : اهههههههههههه
کوک : اههه..... اههه
که بعد هردو کام کردن
کوک کنار ات دراز کشیده
کوک : لطفا ترکم نکن همیشه پیشم بمون
ات : باش
💜بعد 5 سال 💜
ات : کوک
کوک : بله
ات : بنظرت میرا کجاست
کوک: نمیدونم
میرا : من اینجا ممممم ( البته بگم ها که میرا هم قدرت داشت قدرت اون ذهن خوانی بود)
کوک: او پیدات کردم شیطون
کوک داشت میرا رو قلقلک میداد
و بعد ات دست میرا رو گرفت و میرا هم دست کوک رو رفتن به شهربازی و رستوران و خرید... ( و خلاصه به خوبی زندگی کردن)
☁پایان☁
۲۷.۷k
۲۷ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.