☆ چند پارتی ☆
☆ چند پارتی ☆
ا/ت حامله هست و جیمین نمیدونه بعد یک شب ا/ت میخواست به جیمین بگه که حامله هست که بعد دعوا شون میشه و جیمین ا/ت رو میرنه البته دست خودش نبوده
☆Part۳☆
ا/ت : اینجا هنوز همونه [لبخند تلخ]
یوجین : ا/ت تعریف میکنی ؟؟ [کلافه دست تو موهاش میکنه]
آروم روی مبل تکی نفره ی کنارت نشستی ، نمیدونستی از کجا شروع کنی یا حتی واقعا باید بهش بگی؟ .
توی همین فکر ها بودی که دستت از طرف کسی به اسارت گرفته شد
یوجین : ببین خواهر قشنگم من اینجا باشه ؟ میتونی همه چیزو برام تعریف کنی میدونی که تا آخرش پشتتم [مهربون]
لبخند کم رنگی روی لب هات شکل گرفت و شروع به تعریف داستان غمگین زندگیت کردی .
یوجین : باورم نمیشه همچین کاری کرده [کلافه ، داره توی خونه راه میره]
[پرش زمانی به شب ]
توی بالکن خونه ی قدیمیت بودی با یک فنجون چای ، بلافاصله ماشینی توی کوچه پارک شد ، بیشتر دقت کردی اون جیمین بود .
زنگ در به صدا در آمد ، پشت سر هم شاید ۵ یا ۶ بار ولی از جات تکون نخوردی .
یوجین : اممم ا/ت جیمینه درو باز ...
نزاشتی بقیه حرفش رو بزنه و گفتی
ا/ت : درو باز کن
حالا جیمین رو به روت بود ، با دیدنش تک تک اون
اون لحظه ها دوباره توی سرت پلی شد . دوباره بغض کرده بودی ولی اجازه نمیدادی اشکات جاری بشن
ا/ت : یوجین تنهامون میزاری؟
یوجین : ولی آخه...
ا/ت : لطفا [اروم]
یوجین : باشه [کلافه]
شرط پارت بعد
۲۰:« لایک ❤️
ا/ت حامله هست و جیمین نمیدونه بعد یک شب ا/ت میخواست به جیمین بگه که حامله هست که بعد دعوا شون میشه و جیمین ا/ت رو میرنه البته دست خودش نبوده
☆Part۳☆
ا/ت : اینجا هنوز همونه [لبخند تلخ]
یوجین : ا/ت تعریف میکنی ؟؟ [کلافه دست تو موهاش میکنه]
آروم روی مبل تکی نفره ی کنارت نشستی ، نمیدونستی از کجا شروع کنی یا حتی واقعا باید بهش بگی؟ .
توی همین فکر ها بودی که دستت از طرف کسی به اسارت گرفته شد
یوجین : ببین خواهر قشنگم من اینجا باشه ؟ میتونی همه چیزو برام تعریف کنی میدونی که تا آخرش پشتتم [مهربون]
لبخند کم رنگی روی لب هات شکل گرفت و شروع به تعریف داستان غمگین زندگیت کردی .
یوجین : باورم نمیشه همچین کاری کرده [کلافه ، داره توی خونه راه میره]
[پرش زمانی به شب ]
توی بالکن خونه ی قدیمیت بودی با یک فنجون چای ، بلافاصله ماشینی توی کوچه پارک شد ، بیشتر دقت کردی اون جیمین بود .
زنگ در به صدا در آمد ، پشت سر هم شاید ۵ یا ۶ بار ولی از جات تکون نخوردی .
یوجین : اممم ا/ت جیمینه درو باز ...
نزاشتی بقیه حرفش رو بزنه و گفتی
ا/ت : درو باز کن
حالا جیمین رو به روت بود ، با دیدنش تک تک اون
اون لحظه ها دوباره توی سرت پلی شد . دوباره بغض کرده بودی ولی اجازه نمیدادی اشکات جاری بشن
ا/ت : یوجین تنهامون میزاری؟
یوجین : ولی آخه...
ا/ت : لطفا [اروم]
یوجین : باشه [کلافه]
شرط پارت بعد
۲۰:« لایک ❤️
۱۶.۰k
۱۴ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.