شات اخر
رفتم به دید ات
با اون بدن کوچولش رو تخت بیجون خوابیده بود اروم سرمو گذاشتم رو دستشو شروع به گریه کردن کردم.من من با فرشتم چیکار کردم...
ویو ات
با صداهایی که از اطرافم میومد بیدار شدم اون اون ته بود داشت گریه میکرد.یه خورده که به اطراف نگاه کردم تو بیمارستان بودم اروم دستمو تکون دادم که ته از رو دستم پاشد.
=ااات ح.حالت ..خوبه ها خوبی؟
+خوبم
+ببچه
=اون اون مرده
+چ..چی
=از دست دادیمش
+😭چرا ها چرا باهام..ایکارارو میکنی..هاا برم بیرون..مگه برات مهمم که..اینجایی هاا برو..بیرون
داشتم حرف میزدم که دلم یه تیر بدی کشید که جیغ خفیفی کشیدم
=اات
ته بغلم کرد و اروم تو بغلش گریه میکردم
=ببخش هق ببخشید
+.....
=ات من بابت ...کارام..خیلی..معذرت هق هق میخوام
نتونستم اشکاشو تحمل کنم و سف بغلش کردم
+تهیونگاااا
=ببهشید بیب هق هق
+گریه نکن هق
=اما
+ولش کن کاریه که هق شده
=قول میدم جبرانش کنم
+تو فقط پیشم باش برام کافیه
=عاشقتمممم
پایانننننن
با اون بدن کوچولش رو تخت بیجون خوابیده بود اروم سرمو گذاشتم رو دستشو شروع به گریه کردن کردم.من من با فرشتم چیکار کردم...
ویو ات
با صداهایی که از اطرافم میومد بیدار شدم اون اون ته بود داشت گریه میکرد.یه خورده که به اطراف نگاه کردم تو بیمارستان بودم اروم دستمو تکون دادم که ته از رو دستم پاشد.
=ااات ح.حالت ..خوبه ها خوبی؟
+خوبم
+ببچه
=اون اون مرده
+چ..چی
=از دست دادیمش
+😭چرا ها چرا باهام..ایکارارو میکنی..هاا برم بیرون..مگه برات مهمم که..اینجایی هاا برو..بیرون
داشتم حرف میزدم که دلم یه تیر بدی کشید که جیغ خفیفی کشیدم
=اات
ته بغلم کرد و اروم تو بغلش گریه میکردم
=ببخش هق ببخشید
+.....
=ات من بابت ...کارام..خیلی..معذرت هق هق میخوام
نتونستم اشکاشو تحمل کنم و سف بغلش کردم
+تهیونگاااا
=ببهشید بیب هق هق
+گریه نکن هق
=اما
+ولش کن کاریه که هق شده
=قول میدم جبرانش کنم
+تو فقط پیشم باش برام کافیه
=عاشقتمممم
پایانننننن
۲۲.۸k
۰۵ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.