انتقام
انتقام
part:3
ویوی جنی:تقربیا شب شده..ولی هیچ زنگی بم نداده بود. چن بار بهش زنگ زدم باز جواب نداد. رفتم اطراف اون کافه رو گشتم شاید اونجا باشه.وقتی خسته شدم رفتم تو ماشین و یکم اطراف اونجا رو گشتم،یه دختر دیدم که لباس سفید پوشیده بود،سریع ماشین رو پارک کردم و رفتم سمتش.
جنی: ا.ت !
...
جنی:ببخشید اشتباه شد.
ویوی جنی:وقتی برگشتم توی پیاده رو دوباره بهش زنگ زدم و یکم راه رفتم.وقتی دیدم جواب داد یهو خوشحال شدم.
مکالمه:
جنی:سلام.
ا.ت: هق ..هق..
جنی:چیزی شده؟ انگار داری گریه می کنی؟
ا.ت: لطفا کمکم کنید(جیغ)
جنی:کجایی؟چه اتفاقی افتاده؟(نگرانه خب)
باز که از دستم فرار کردی.
ا.ت: (جیغ)
جنی:الو.
ا.ت:...
جنی:صدامو می شنوی؟
ا.ت:...
ویوی جنی:همون لحظه گوشی و قط کردم و رفتم ایستگاه پلیس و باهاشون حرف زدم.
_ یعنی میگی ما الان دنبالش بگردیم؟
جنی:اره، من مطمئنم که یکی اونجا داشت بهش ضربه می زد.
_متاسفم تو هیچ مدرکی نداری که ثابت کنی.
جنی: خب حداقل از گوشیش بفهمید کجاس.
_اوفففف،خیلی خب شمارشو بگو. *حالا گفت*
جنی:ممنون.
ویوی جنی: رفت جلوی و کامپیوترش نشست و شروع کرد به نوشتن، وقتی یه چیزی رو دید شکه شد.
جنی:چی شد؟
_ هر چی میگردم کسی به نام کیم ا.ت پیدا نمیکنم.
جنی:منظورتون چیه،من همین امروز باهاش حرف زدم.
_نمی دونم.
*گوشی جنی زنگ خورد*
جنی: الان میام.
*مکالمه:
*همه چی رو بهش توضیح داد*
لیسا: وای،می خوای من بیام؟
جنی:فایده ای نداره،وقتی پیداش کردیم بهت زنگ می زنم پیشی.بای.
لیسا:اوم،بای.
*پایان مکالمه.
ویوی جنی: وقتی داشتم با اون مرده حرف می زدم و بهش میگفتم سعی خودشو بکنه و اینا، یه مرد دیگه اومد،چشمام خرمایی بود و قد بلندی داشت و یه فلش دستش بود و با سرعت اومد سمت اون مرده.
_رئس!
چیه؟
_امروز یه اتفاق اینجا افتاده.
اوم، خب چه اتفاقی؟(سرد)
_رئیس نگاه کنید.*اون فلش رو وصل کرد به کامپیوتر و چن تا دکمه رو زد* ببینید، این مرده سایت مارو هک کرده!
چی داری میگی مال ما قابل هک شدن نیست.
_نگاه کنین اسم هر آدمی رو بزنین یا بخواین ازش اطلاعات داشته باشید اینجا پیدا نمی شه!
*چشماش بزرگ شد و شکه شد* لعنتی، برین همین الان پیداش کنید!
_ همه ی دوربین هارو خراب کرده،ولی...یکی رو نکرده. انگار...خودش جلوی دوربین وایساده و حرف می زنه!
*دهنش وا مونده بود* نشونم بده.
_حتما.*نشونش داد*
ویو جنی: وقتی داشتن با هم حرف می زدن من رفتم روی صندلی شستم که یکی صدام زد.
_ببخشید. *همون مو خرمایی بود*
جنی:بله.
_شنیدم که جنی کیم هستید و دنبال یکی میگردید.
جنی:درسته.
_اممممم، توی این کلیپ...خب چجوری بگم...انگار کسی که سایت مارو هک کرده داره...یجورایی انگار با شما حرف داره!
جنی:چی؟
_می تونید دنبالم بیاین؟
جنی:*رفت دنبالش*
گزارش نده احمق
part:3
ویوی جنی:تقربیا شب شده..ولی هیچ زنگی بم نداده بود. چن بار بهش زنگ زدم باز جواب نداد. رفتم اطراف اون کافه رو گشتم شاید اونجا باشه.وقتی خسته شدم رفتم تو ماشین و یکم اطراف اونجا رو گشتم،یه دختر دیدم که لباس سفید پوشیده بود،سریع ماشین رو پارک کردم و رفتم سمتش.
جنی: ا.ت !
...
جنی:ببخشید اشتباه شد.
ویوی جنی:وقتی برگشتم توی پیاده رو دوباره بهش زنگ زدم و یکم راه رفتم.وقتی دیدم جواب داد یهو خوشحال شدم.
مکالمه:
جنی:سلام.
ا.ت: هق ..هق..
جنی:چیزی شده؟ انگار داری گریه می کنی؟
ا.ت: لطفا کمکم کنید(جیغ)
جنی:کجایی؟چه اتفاقی افتاده؟(نگرانه خب)
باز که از دستم فرار کردی.
ا.ت: (جیغ)
جنی:الو.
ا.ت:...
جنی:صدامو می شنوی؟
ا.ت:...
ویوی جنی:همون لحظه گوشی و قط کردم و رفتم ایستگاه پلیس و باهاشون حرف زدم.
_ یعنی میگی ما الان دنبالش بگردیم؟
جنی:اره، من مطمئنم که یکی اونجا داشت بهش ضربه می زد.
_متاسفم تو هیچ مدرکی نداری که ثابت کنی.
جنی: خب حداقل از گوشیش بفهمید کجاس.
_اوفففف،خیلی خب شمارشو بگو. *حالا گفت*
جنی:ممنون.
ویوی جنی: رفت جلوی و کامپیوترش نشست و شروع کرد به نوشتن، وقتی یه چیزی رو دید شکه شد.
جنی:چی شد؟
_ هر چی میگردم کسی به نام کیم ا.ت پیدا نمیکنم.
جنی:منظورتون چیه،من همین امروز باهاش حرف زدم.
_نمی دونم.
*گوشی جنی زنگ خورد*
جنی: الان میام.
*مکالمه:
*همه چی رو بهش توضیح داد*
لیسا: وای،می خوای من بیام؟
جنی:فایده ای نداره،وقتی پیداش کردیم بهت زنگ می زنم پیشی.بای.
لیسا:اوم،بای.
*پایان مکالمه.
ویوی جنی: وقتی داشتم با اون مرده حرف می زدم و بهش میگفتم سعی خودشو بکنه و اینا، یه مرد دیگه اومد،چشمام خرمایی بود و قد بلندی داشت و یه فلش دستش بود و با سرعت اومد سمت اون مرده.
_رئس!
چیه؟
_امروز یه اتفاق اینجا افتاده.
اوم، خب چه اتفاقی؟(سرد)
_رئیس نگاه کنید.*اون فلش رو وصل کرد به کامپیوتر و چن تا دکمه رو زد* ببینید، این مرده سایت مارو هک کرده!
چی داری میگی مال ما قابل هک شدن نیست.
_نگاه کنین اسم هر آدمی رو بزنین یا بخواین ازش اطلاعات داشته باشید اینجا پیدا نمی شه!
*چشماش بزرگ شد و شکه شد* لعنتی، برین همین الان پیداش کنید!
_ همه ی دوربین هارو خراب کرده،ولی...یکی رو نکرده. انگار...خودش جلوی دوربین وایساده و حرف می زنه!
*دهنش وا مونده بود* نشونم بده.
_حتما.*نشونش داد*
ویو جنی: وقتی داشتن با هم حرف می زدن من رفتم روی صندلی شستم که یکی صدام زد.
_ببخشید. *همون مو خرمایی بود*
جنی:بله.
_شنیدم که جنی کیم هستید و دنبال یکی میگردید.
جنی:درسته.
_اممممم، توی این کلیپ...خب چجوری بگم...انگار کسی که سایت مارو هک کرده داره...یجورایی انگار با شما حرف داره!
جنی:چی؟
_می تونید دنبالم بیاین؟
جنی:*رفت دنبالش*
گزارش نده احمق
۱.۶k
۲۲ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.