تو متعلق به منی پارت ۵
=سلام بابا،سلام مامان
سلام پسرم خوش اومدی(هم مامانش میگه هم باباش)
+آم،سلام پدر جان،سلام مادر جان
=بابا،مامان این دوس دخترمه
پسرم،بیاین بشینید اول
=چشم بابا جان
خب دخترم بگو ببینم چند سالته؟کارت چیه؟
+جیمین شی،جدا بگم؟
=آره
+خودت خواستی،پدر جان بنده در حال حاضر طراح گرافیکم،و ۱۹ سالمه.البته که کار اصلیم طراح گرافیک نیست...
=چیه پس؟
+وقتی رفتی همه زندگیمو خوندی،اینم باید میفهمیدی،من مثل خودت یه مافیا عم
=چیی؟
+مافیا عم دیگه،اشکالی داره؟
=به قیافت نمیخوره آخه
+همه مافیا ها خشن نیستن که،کیوت هم بینشون هست
...دخترم،پسرمو دوست داری؟
+دوست نداشتم که اینجا نبودم پدر جان
مرد،سربه سرش نزار دیگه
...چیه؟عروسمه دیگه
+پدر جان،هنوز زوده ها
راس میگه مرد،گفتم سر به سرش نزار
برای ناهار اینجا می مونین دخترم؟
+جیمین شی؟(با یه نگاهی که کار دارم و نمیتونم)
=نه مامان جان،نمیتونیم یه روز حتما میایم.
+جیمین شی،ایول بهت،نگاهامو درست میفهمی
=چه فکری کردی پس؟
+هیچ فکری،عه عه،بزا گوشیمو روشن کنم ببینم...شت چرا این بشر انقدر زنگ زده به من
=کی؟
+دوستم
=کدوم دوستت؟
+وا،دوست صمیمی م،دختره بابا
=هوم
+چه فکری کردی بی تربیت؟
=درست حرف بزن با من،الان بریم خونه،من کار دارم
+باشه پس،ببینم افرادت وسایلمو آوردن؟
=آره،خوب شد یادم انداختی
+آخجون پتوی عزیزممممممم،اختاپوسمممم،بیاین بغلمم
=وات ته هل؟تو مگه مافیا نیستی؟
+خب،هستم،نمیشه پتو و عروسک داشته باشم آیا؟
=عجیبه...باشه بابا.من میرم بالا کار دارم،تو خوابت نمیاد؟
+چرا چرا،بازم باید تو اتاق جنابعالی بخوابم؟
=اتاقمون، و بله.همیشه اونجا میخوابی
+تف تو این زندگی،باشه
نیلا ویو:آخیش،پتوی عزیزم،بدون اینا راحت نمیتونستم بخوابمم
+چیه؟چرا زیر چشمات گود رفتن؟
=هیچی نیست
+بیخود منو گول نزن،چیشده؟نخوابیدی دیشب؟
=...گفتم هیچی نشده،رو مخم راه نرو
+خب الان بگیر بخواب
=چرا؟
+چون در غیر این صورت پشیمون میشی،هیهی
=چقدرم ترسیدم،باشه
نیلا داره خواب میبینه:نه نه امکان نداره،مامان برگرد خواهش میکنم،منو تنها نزارررررررررر(با حالت جیغ طور)
=هوی بچه،داری از تب میسوزی،پاشو این کتو بپوش
+ممنون(و بعد یه عطسه ریزی میکنه)
=بزا بگم یه دکتر بیاد
+ولش کن،زود خوب میش...
جیمین با یه حالتی نیلا رو بغل میکنه و میگه:
=تا وقتی با منی،حق نداری مریض بشی
+مریض شدنمونم افتاد دست شما،خدایا منو علف کنن
=...بشین تا دکتر بیاد
بله بله،طبقه بالا هستن
علامت دوست جیمین _
_سلام بدبخت
=کوفت و زهرمار،بیا ببین چشه
_سلام،من دوست جیمینم،اسمم کانگ سونگ عه،و دکترم دیگه،خب.چند روزه اینطوری شدین؟
+مثل اینکه تو خواب تب کردم
(و بعد نیلا رو معاینه میکنه،نبضشو میگیره و ازش چند تا سوال میپرسه)
_خب،از اونجایی که مشکل معده داری،بهتره تا چند روز پرهیز غذایی داشته بشی،داروهاتو میگم جیمین برات بخره
+باشه،مرسی که اومدین
_کاری نکردم،جیمین،یه دقیقه بیا کارت دارم
=هان؟
_دختره معده اش ضعیفه،نباید استرس بکشه،یا خیلی خسته بشه،بهتره مراقبش باشی،و فعلا بهش غذاهای سبک بدی،سعی کن بهش محبت کنی،اینطوری زود خوب میشه،دخترا همشون اینطورین
=باشه بابا،چشم دکتر جون
+آیی،سردههه...
=یادم رفت،پنجره باز مونده،بیا بریم پایین
+چرا؟
=همه چی چرا داره؟بیا بریم
(جیمین نیلا رو براید استایل طور بغلش میکنه)
+خودم پا داشتم ها...،بزارم زمین
=دندون رو جیگر بزار،بیا.بفرما بشین
+ممنون(با یه نگاهی که لپاش گل انداخته و خجالت میکشه)
=...چیزی میخوری؟میگم آجوما درست کنه
+ول کن،خودم درس...
=بشین سر جات.خودم درست میکنم اصلا
+باشه بابا،گروگان نگرفتی که،منم میخوام نگاه کنم
=پس بیا بریم آشپزخونه
=چی میخوری؟
+یه چیز داغ طور،سوپ یا کیمچی جیگه
=الان برات درست میکنم
(تو این فاصله غذا حاضر میشه)
+چه بوی خوبی میاد،بهشت عه انگار
=بیا،بشین بغلم
+بله؟
=مگه نگفتم یه حرفو دو بار تکرار نمیکنم؟بیا
+چشم بابا
=دهنتو باز کن
+نه،بچه نیستم،خود...
=آها حالا شد
+مرسی(ایندفعه سرشو انداخته پایین)
+خودت چی؟خودت نمیخوری؟
=من گشنم نیست،فعلا تو واجب تری،مریض شدی
+نمردیمو و خدا برامون یه فرشته فرستاد(با یه خنده ریز)
=من فرشته نیستما...
لایک و کامنت پلیزززز
سلام پسرم خوش اومدی(هم مامانش میگه هم باباش)
+آم،سلام پدر جان،سلام مادر جان
=بابا،مامان این دوس دخترمه
پسرم،بیاین بشینید اول
=چشم بابا جان
خب دخترم بگو ببینم چند سالته؟کارت چیه؟
+جیمین شی،جدا بگم؟
=آره
+خودت خواستی،پدر جان بنده در حال حاضر طراح گرافیکم،و ۱۹ سالمه.البته که کار اصلیم طراح گرافیک نیست...
=چیه پس؟
+وقتی رفتی همه زندگیمو خوندی،اینم باید میفهمیدی،من مثل خودت یه مافیا عم
=چیی؟
+مافیا عم دیگه،اشکالی داره؟
=به قیافت نمیخوره آخه
+همه مافیا ها خشن نیستن که،کیوت هم بینشون هست
...دخترم،پسرمو دوست داری؟
+دوست نداشتم که اینجا نبودم پدر جان
مرد،سربه سرش نزار دیگه
...چیه؟عروسمه دیگه
+پدر جان،هنوز زوده ها
راس میگه مرد،گفتم سر به سرش نزار
برای ناهار اینجا می مونین دخترم؟
+جیمین شی؟(با یه نگاهی که کار دارم و نمیتونم)
=نه مامان جان،نمیتونیم یه روز حتما میایم.
+جیمین شی،ایول بهت،نگاهامو درست میفهمی
=چه فکری کردی پس؟
+هیچ فکری،عه عه،بزا گوشیمو روشن کنم ببینم...شت چرا این بشر انقدر زنگ زده به من
=کی؟
+دوستم
=کدوم دوستت؟
+وا،دوست صمیمی م،دختره بابا
=هوم
+چه فکری کردی بی تربیت؟
=درست حرف بزن با من،الان بریم خونه،من کار دارم
+باشه پس،ببینم افرادت وسایلمو آوردن؟
=آره،خوب شد یادم انداختی
+آخجون پتوی عزیزممممممم،اختاپوسمممم،بیاین بغلمم
=وات ته هل؟تو مگه مافیا نیستی؟
+خب،هستم،نمیشه پتو و عروسک داشته باشم آیا؟
=عجیبه...باشه بابا.من میرم بالا کار دارم،تو خوابت نمیاد؟
+چرا چرا،بازم باید تو اتاق جنابعالی بخوابم؟
=اتاقمون، و بله.همیشه اونجا میخوابی
+تف تو این زندگی،باشه
نیلا ویو:آخیش،پتوی عزیزم،بدون اینا راحت نمیتونستم بخوابمم
+چیه؟چرا زیر چشمات گود رفتن؟
=هیچی نیست
+بیخود منو گول نزن،چیشده؟نخوابیدی دیشب؟
=...گفتم هیچی نشده،رو مخم راه نرو
+خب الان بگیر بخواب
=چرا؟
+چون در غیر این صورت پشیمون میشی،هیهی
=چقدرم ترسیدم،باشه
نیلا داره خواب میبینه:نه نه امکان نداره،مامان برگرد خواهش میکنم،منو تنها نزارررررررررر(با حالت جیغ طور)
=هوی بچه،داری از تب میسوزی،پاشو این کتو بپوش
+ممنون(و بعد یه عطسه ریزی میکنه)
=بزا بگم یه دکتر بیاد
+ولش کن،زود خوب میش...
جیمین با یه حالتی نیلا رو بغل میکنه و میگه:
=تا وقتی با منی،حق نداری مریض بشی
+مریض شدنمونم افتاد دست شما،خدایا منو علف کنن
=...بشین تا دکتر بیاد
بله بله،طبقه بالا هستن
علامت دوست جیمین _
_سلام بدبخت
=کوفت و زهرمار،بیا ببین چشه
_سلام،من دوست جیمینم،اسمم کانگ سونگ عه،و دکترم دیگه،خب.چند روزه اینطوری شدین؟
+مثل اینکه تو خواب تب کردم
(و بعد نیلا رو معاینه میکنه،نبضشو میگیره و ازش چند تا سوال میپرسه)
_خب،از اونجایی که مشکل معده داری،بهتره تا چند روز پرهیز غذایی داشته بشی،داروهاتو میگم جیمین برات بخره
+باشه،مرسی که اومدین
_کاری نکردم،جیمین،یه دقیقه بیا کارت دارم
=هان؟
_دختره معده اش ضعیفه،نباید استرس بکشه،یا خیلی خسته بشه،بهتره مراقبش باشی،و فعلا بهش غذاهای سبک بدی،سعی کن بهش محبت کنی،اینطوری زود خوب میشه،دخترا همشون اینطورین
=باشه بابا،چشم دکتر جون
+آیی،سردههه...
=یادم رفت،پنجره باز مونده،بیا بریم پایین
+چرا؟
=همه چی چرا داره؟بیا بریم
(جیمین نیلا رو براید استایل طور بغلش میکنه)
+خودم پا داشتم ها...،بزارم زمین
=دندون رو جیگر بزار،بیا.بفرما بشین
+ممنون(با یه نگاهی که لپاش گل انداخته و خجالت میکشه)
=...چیزی میخوری؟میگم آجوما درست کنه
+ول کن،خودم درس...
=بشین سر جات.خودم درست میکنم اصلا
+باشه بابا،گروگان نگرفتی که،منم میخوام نگاه کنم
=پس بیا بریم آشپزخونه
=چی میخوری؟
+یه چیز داغ طور،سوپ یا کیمچی جیگه
=الان برات درست میکنم
(تو این فاصله غذا حاضر میشه)
+چه بوی خوبی میاد،بهشت عه انگار
=بیا،بشین بغلم
+بله؟
=مگه نگفتم یه حرفو دو بار تکرار نمیکنم؟بیا
+چشم بابا
=دهنتو باز کن
+نه،بچه نیستم،خود...
=آها حالا شد
+مرسی(ایندفعه سرشو انداخته پایین)
+خودت چی؟خودت نمیخوری؟
=من گشنم نیست،فعلا تو واجب تری،مریض شدی
+نمردیمو و خدا برامون یه فرشته فرستاد(با یه خنده ریز)
=من فرشته نیستما...
لایک و کامنت پلیزززز
۹.۱k
۰۲ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.