خب خب سناریویی که قول داده بودم..😊 امیدوارم دوسش داشته باشید💙
یونگی روی صندلی روبروی مانیتور نشسته بود و مشغول میکس و مسترینگ بود.جیمین وارد اتاقش شد و با لبخند و دو تا ایسپک توی دستش به سمتش رفت و اونا رو روی میز کنار کامپیوتر گذاشت.بدون اینکه چیزی بگه روی پای یونگی نشست و خودشو تو بغلش جا کرد.یونگی چشمشو از صفحه برداشت و به چشمای شیطون جیمین داد.با دست ازاد از موس کامپیوتر، بیبیشو تو بغلش فشرد و لبخند کوتاهی زد و خواست به کارش ادامه بده که جیمین بیشتر بغلش کرد.
_بازم شیطون شدی جیمین؟
جیمین چشماش رو از یونگی گرفت و به کامپیوتر نگاه کرد و با ناراحتی گفت
_خب دلم برات تنگ شده بی احساس..کل روز اتاقتی کی میخوای بغلم کنی پس؟
یونگی دستشو از موس برداشت و روی ران لطیف جیمین که به دلیل شلوارک جینی که پوشیده بود، نمایان بود کشید.
_خب بغلت کردم
جیمین کلافه آهی کشید و با ناراحتی نگاهشو ازش گرفت.یونگی خندید و دستای کشیدشو نوازش بار روی رانش کشید و دست دیگش رو پشت کمر جیمین حرکت داد.جیمین هم که طاقت قهر موندن نداشت، دستشو لای موهای یونگی فرو برد و بعد صورتشو قاب گرفتو بوسه آرومی روی لبش کاشت.یونگی در جواب بیبی کیوت و البته سکشیش کمر جیمینو بیشتر به سمت خودش فشرد و مک عمیقی به لب های حجم دارش زد.جیمین همراهی کرد و خودش رو به پایین تنه یونگی فشرد و یونگی که داشت نفسش بند میومد، دستشو روی ران نرم جیمین فشرد و بالاتر برد و به باس*نش رسوند و نوازشش کرد.جیمین که متوجه داغ شدن یونگی شد، خودشو عقب کشید و از روی پاش بلند شد.با لبخند ملیحی ایسپک کاکائویی رو دست یونگی داد و خودشم ایسپک توت فرنگی رو گرفت.بوسه ای به گونش زد و یونگی رو تو حالت حرصو خماری ول کرد و یونگی با ایسپک توی دستش رفتنش رو تماشا کرد و در همون حال داشت فکر میکرد تا بعد از کارش چجوری انتقامشو از بیبی شیطونش بگیره
.
.
.
.
.
#یونمین #بی_تی_اس #فیک #یونگی #جیمین
_بازم شیطون شدی جیمین؟
جیمین چشماش رو از یونگی گرفت و به کامپیوتر نگاه کرد و با ناراحتی گفت
_خب دلم برات تنگ شده بی احساس..کل روز اتاقتی کی میخوای بغلم کنی پس؟
یونگی دستشو از موس برداشت و روی ران لطیف جیمین که به دلیل شلوارک جینی که پوشیده بود، نمایان بود کشید.
_خب بغلت کردم
جیمین کلافه آهی کشید و با ناراحتی نگاهشو ازش گرفت.یونگی خندید و دستای کشیدشو نوازش بار روی رانش کشید و دست دیگش رو پشت کمر جیمین حرکت داد.جیمین هم که طاقت قهر موندن نداشت، دستشو لای موهای یونگی فرو برد و بعد صورتشو قاب گرفتو بوسه آرومی روی لبش کاشت.یونگی در جواب بیبی کیوت و البته سکشیش کمر جیمینو بیشتر به سمت خودش فشرد و مک عمیقی به لب های حجم دارش زد.جیمین همراهی کرد و خودش رو به پایین تنه یونگی فشرد و یونگی که داشت نفسش بند میومد، دستشو روی ران نرم جیمین فشرد و بالاتر برد و به باس*نش رسوند و نوازشش کرد.جیمین که متوجه داغ شدن یونگی شد، خودشو عقب کشید و از روی پاش بلند شد.با لبخند ملیحی ایسپک کاکائویی رو دست یونگی داد و خودشم ایسپک توت فرنگی رو گرفت.بوسه ای به گونش زد و یونگی رو تو حالت حرصو خماری ول کرد و یونگی با ایسپک توی دستش رفتنش رو تماشا کرد و در همون حال داشت فکر میکرد تا بعد از کارش چجوری انتقامشو از بیبی شیطونش بگیره
.
.
.
.
.
#یونمین #بی_تی_اس #فیک #یونگی #جیمین
۵.۴k
۰۶ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.