پارت ۱۹
پارت ۱۹
کای ویو
اونقدر جنی تحریکم کرد که وقتی که تنها بود کولش کردم و بردمش به یکی از اتاق ها لباس هاش رو در آوردم حتی لباس زیر هاش رو و تند تند شروع کردم به تلمبه زدن توش و اونم هی جیغ میکشید که نکننننننننن هی هم داد میزد کوک کوک کمککککک که یه هو کوک در رو باز کرد و یه مشت حسابی خوردم
کوک ویو
وقتی داشتم با تهیونگ بحث میکردم یه هو صدای جنی رو شنیدم که میگفت کمک کمک
سریع دویدم پیشش کو دیدم کای کثافت زده همه جاش رو کبود کرده کای رو دست پلیس دادم و جنی رو براید استایل بغلش کردم و بردم ماشین روی پام گذاشتمش و آروم لباش رو بوسیدم و دیدم یه هو بغضش ترکید و شروع کرد به گریه کردن سرش رو گذاشتم رو پام و خوابوندمش و بردمش خونه که دیدم تهیونگ اینا جلوی درن اونا هم نگرانش شده بودند تصمیم گرفتیم امشب باهم باشیم
+من میرم پیش جنی
×باشه بیبی
_تهیونگ
×بله
_میگم جنی یه هو مریض نشه یا لاغر
×فکر نکنم
_خیلی نگرانشم واقا فکر کن بهت تجاوز کنن
×نترس هیچی نمیشه جنی دختر قویه
×حالا هم بگیر بخواب
_باشه تو روی این کناپه بخواب منم روی این
×باش
شوگا ویو
شب ساعت ۱ بود رفتم در لیسا رو زدم که باهم حرف بزنیم می خواستم بهش بگم که عاشقشم و دوست دخترم بشه در رو باز کرد دیدم که زود بست در رو انگار از خواب بیدار شده بود از پشت در گفت وضعم افتضاحه نیا تو منم گفتم درو باز کن کاری به وضعت ندارم در رو باز کرد رفتم تو و روی کاناپه نشستم و گفتم بشینه کنارم
the end
کای ویو
اونقدر جنی تحریکم کرد که وقتی که تنها بود کولش کردم و بردمش به یکی از اتاق ها لباس هاش رو در آوردم حتی لباس زیر هاش رو و تند تند شروع کردم به تلمبه زدن توش و اونم هی جیغ میکشید که نکننننننننن هی هم داد میزد کوک کوک کمککککک که یه هو کوک در رو باز کرد و یه مشت حسابی خوردم
کوک ویو
وقتی داشتم با تهیونگ بحث میکردم یه هو صدای جنی رو شنیدم که میگفت کمک کمک
سریع دویدم پیشش کو دیدم کای کثافت زده همه جاش رو کبود کرده کای رو دست پلیس دادم و جنی رو براید استایل بغلش کردم و بردم ماشین روی پام گذاشتمش و آروم لباش رو بوسیدم و دیدم یه هو بغضش ترکید و شروع کرد به گریه کردن سرش رو گذاشتم رو پام و خوابوندمش و بردمش خونه که دیدم تهیونگ اینا جلوی درن اونا هم نگرانش شده بودند تصمیم گرفتیم امشب باهم باشیم
+من میرم پیش جنی
×باشه بیبی
_تهیونگ
×بله
_میگم جنی یه هو مریض نشه یا لاغر
×فکر نکنم
_خیلی نگرانشم واقا فکر کن بهت تجاوز کنن
×نترس هیچی نمیشه جنی دختر قویه
×حالا هم بگیر بخواب
_باشه تو روی این کناپه بخواب منم روی این
×باش
شوگا ویو
شب ساعت ۱ بود رفتم در لیسا رو زدم که باهم حرف بزنیم می خواستم بهش بگم که عاشقشم و دوست دخترم بشه در رو باز کرد دیدم که زود بست در رو انگار از خواب بیدار شده بود از پشت در گفت وضعم افتضاحه نیا تو منم گفتم درو باز کن کاری به وضعت ندارم در رو باز کرد رفتم تو و روی کاناپه نشستم و گفتم بشینه کنارم
the end
۴.۵k
۲۶ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.