I fell in love with my enemy part4

(اینچئون، ساعت 10 صبح سال 2023)
(تق تق)
×بیا تو
+سلام مدیر
×اوو سلام قربان خوش اومدین
+مرسی خوب این یکی ماموریتم چیه
×فکر میکنی رئیستم ولی یادت باشه من یه مدیرم
+خوب باشه
×خوب فک کنم کیم ته هون همه چیو توضیح داده میدونی که بچه من دهن لقه
+بله میدونم 😂قضیه چیه
×اونها مافیان
+اوم خوب اوکی
×ولی خیلی کارشونو ظریف انجام میدن
+خوب من باید چیکار کنم
×ما یه نفرو تو گروه داریم دیگه که تو همین حرفست درسته؟
+اوم اره مین هو
×افرین اون دختر امروز فهمیدش که این باند.. یه لحظه اسمشونو شنیدی؟
+اسمشونو؟مگه چند نفرن
×7 نفر هستن مردم به اونها میگن black Swan(چیزی جز این به ذهنم نرسید😐)
+چرا قوی سیاه؟
×اینطور که شنیدم قو بخواتر زیبایشون سیاه رو نمیدونم و تو آ/ت باید به عنوان یکی از عضوشون بیای تو گروه اونها یه نفرو میخوان
+خوب حالا چرا من اینهمه دختر هست
×ببخشید اینو میگما ولی مین هو رو پیجش تو اون برنامه عکس تو رو گذاشته بود
+ای خدا اونو میکشمش
×خوب تو باید فردا بری بوستان واسه کارات اونها تو بوستان هستن
+اوم باشه فقط ته هون میاد؟
×شاید بگی بیاد
+اوکی پس من برم
×نمیمونی اداره؟
+ فعلا تو کار هارو اداره کن
(اینچئون، ساعت7 صبح فردا سال 2023)
€آ/ت قشنگم آ/ت جونی آ/ت!!!
+هان چیه کی مرده؟
€کسی نمرده پاشو لباساتو بپوش بریم
+کجا؟
€بوستان
+چییییی یادم رفته بود ساعت چندهههه؟؟؟
€آروم باش ساعت 6
+😑
€چته؟
+گیرم اوردی آخه ساعت 6 من پرواز دارمممممم؟؟؟؟(با بالشت بچمو سیاه کبود کرد)
(رفتن از اینچئون و رسیدن به بوستان)
(پرش زمانی، فرودگاه بوستان ساعت 6 بعد از ظهر سال 2023)
+آخیش رسیدیم
€اوم آره
(رفتن یه حموم و لباس عوض کردن آ/ت لب تابشو روشن کرد)
+خوب بزار ببینم