رمان فرشته و شیطان
#رمان_فرشته_و_شیطان
#پارت8
دکتر: حال دوستتون خوبه نگران نباشید
_ممنون
جیمین: کی بهوش میاد
دکتر: ی نیم ساعت دیگه
جیمین: اهان میتونم ببینمش
دکتر: تازه از اتاق عمل در امد نرین بهتره
نیم ساعت شد ا/ت کم کم داشت بهوش میومد جیمین داشت پشته پنجره
که ا/ت بهوش امد
جیمین: خانوم دکتر خانوم دکتر ا/ت بهوش امد
دکتر رفت داخل اتاق نگاهی به ا/ت و امد بیرون
دکتر: اقای جیمین خانومتون سالمه و گلوگه به جایی بدی نخورده فقط یک روز پیش ما میمونه که بفهمیم سالمه یانه تا الان هیچ مشکلی نداره
جیمین: ببخشیدا ولی ما فقط دوستیم
میتونیم بریم مریض رو ببینیم
دکتر: اره هی از دسته این جوانا
_ایول
رفتیم لباس پوشیدیم و رفتیم پیش ا/ت
_ا/ت حالت خوبع خیلی نگارانم کردی
جیمین:ا/ت طوریت که نیسن داشتم سکته میکردم
ا/ت: عالیم نگران نباشید
خوبم
1روز بعد
ویو ا/ت
اوف مرخص شدم برم رو تخت دراز بکشم ببینم تو کوشی چه خبریه
یااا خدا چه قدر پیام
(در بیام)
جیمین: ا/ت حالت
جونگ کوک: ا/ت چیزی لازم نداری
جیمین: میخوای بیام پیشت
#پارت8
دکتر: حال دوستتون خوبه نگران نباشید
_ممنون
جیمین: کی بهوش میاد
دکتر: ی نیم ساعت دیگه
جیمین: اهان میتونم ببینمش
دکتر: تازه از اتاق عمل در امد نرین بهتره
نیم ساعت شد ا/ت کم کم داشت بهوش میومد جیمین داشت پشته پنجره
که ا/ت بهوش امد
جیمین: خانوم دکتر خانوم دکتر ا/ت بهوش امد
دکتر رفت داخل اتاق نگاهی به ا/ت و امد بیرون
دکتر: اقای جیمین خانومتون سالمه و گلوگه به جایی بدی نخورده فقط یک روز پیش ما میمونه که بفهمیم سالمه یانه تا الان هیچ مشکلی نداره
جیمین: ببخشیدا ولی ما فقط دوستیم
میتونیم بریم مریض رو ببینیم
دکتر: اره هی از دسته این جوانا
_ایول
رفتیم لباس پوشیدیم و رفتیم پیش ا/ت
_ا/ت حالت خوبع خیلی نگارانم کردی
جیمین:ا/ت طوریت که نیسن داشتم سکته میکردم
ا/ت: عالیم نگران نباشید
خوبم
1روز بعد
ویو ا/ت
اوف مرخص شدم برم رو تخت دراز بکشم ببینم تو کوشی چه خبریه
یااا خدا چه قدر پیام
(در بیام)
جیمین: ا/ت حالت
جونگ کوک: ا/ت چیزی لازم نداری
جیمین: میخوای بیام پیشت
۳۲۲
۰۸ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.