《تو ی سادیسمی!》
《تو ی سادیسمی!》
part ⁵
"روز دادگاه"
ا.ت:
تو سالن دادگاه منتظر بودم اسممون و بخونن..... و..........
"بعد دادگاه"
(چون اطلاعاتی ازش ندارم ننوشتم)
جانگ کوک: ا.ت
ا.ت: ...
جانگ کوک: برسونمت ؟
ا.ت: خودم میرم
جانگ کوک: نه چون میخوام دویونم ببینم
ا.ت: باشه بریم.....
تهیونگ: داداش ا.ت ۲۸ سالشه
تهیونگ: جوجه انقدر گریه نکن سرم و بردی
دو یون: اَاَاَاَاَ "گریه"
با صدای زنگ در گریش قطع شد....
دو یون: ماما
رفتم درو باز کردم ولی..... چرا این عوضی هم همراشه ؟
تهیونگ: ا.ت ؟
ا.ت: میخواد دو یون و ببینه
تهیونگ: ...
جانگ کوک:
یهو دیدم دو یون.....
part ⁵
"روز دادگاه"
ا.ت:
تو سالن دادگاه منتظر بودم اسممون و بخونن..... و..........
"بعد دادگاه"
(چون اطلاعاتی ازش ندارم ننوشتم)
جانگ کوک: ا.ت
ا.ت: ...
جانگ کوک: برسونمت ؟
ا.ت: خودم میرم
جانگ کوک: نه چون میخوام دویونم ببینم
ا.ت: باشه بریم.....
تهیونگ: داداش ا.ت ۲۸ سالشه
تهیونگ: جوجه انقدر گریه نکن سرم و بردی
دو یون: اَاَاَاَاَ "گریه"
با صدای زنگ در گریش قطع شد....
دو یون: ماما
رفتم درو باز کردم ولی..... چرا این عوضی هم همراشه ؟
تهیونگ: ا.ت ؟
ا.ت: میخواد دو یون و ببینه
تهیونگ: ...
جانگ کوک:
یهو دیدم دو یون.....
۱۱۴
۰۳ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.