پارت 12
دیگه برام مهم نیست
بقیه درموردم چه فکری میکنن
+مینهو بلند شو بریم
@باشه
بعد از این که اعضا حرفاشون با مینهو تموم
شد با مینهو به سمت خونه رفتیم
پرش زمانی به چهار روز بعد
ویو جیا
تصمیمم و گرفتم
گوشیم و برداشتم و با دست لرزون
دنبال شماره تهیونگ گشتم
وقتی پیداش کردم
زدم رو دکمه تماس
بعد سه تا بوق
صداش تو گوشم پخش شد
_سلام
_سلام چرا حرف نمیزنی
+سلام
_مشکلی پیش اومده؟
+میتونی بیای تو کافه.....
_برا چی میخوای ببینیم؟
+کار مهم دارم باهات
ویو تهیونگ
برام سوال بود که جیا باهام چیکار داره
چون اون همیشه فاصلش و باهام حفظ میکرد
لباسم و پوشیدم
عطر مورد علاقمم که بوش اذیتم نمیکرد
زدم کفشامم پوشیدم
سوار ماشینم شدم به سمت کافه حرکت کردم
بعد ده مین رسیدم
وارد کافه شدم جیا رو دیدم رفتم رو
صندلی روبه روش نسستم
_سلام
+سلام
چند دقیقه گذشت حرف نمیزد
منم چیزی نمیگفتم
انگار دودل بود از حرف زدن
ویو جیا
بلاخره میخواستم بهش بگم
نگران واکنشش بودم
نمیخواستم راجبم فکر بدی کنه
ولی به هر حال من بهش نگفته بودم بچه داره
+تو من و یادت میاد؟
_نه تو کی هستی؟
+ما چند سال پیش باهم دیگه رابطه داشتیم
......
بقیه درموردم چه فکری میکنن
+مینهو بلند شو بریم
@باشه
بعد از این که اعضا حرفاشون با مینهو تموم
شد با مینهو به سمت خونه رفتیم
پرش زمانی به چهار روز بعد
ویو جیا
تصمیمم و گرفتم
گوشیم و برداشتم و با دست لرزون
دنبال شماره تهیونگ گشتم
وقتی پیداش کردم
زدم رو دکمه تماس
بعد سه تا بوق
صداش تو گوشم پخش شد
_سلام
_سلام چرا حرف نمیزنی
+سلام
_مشکلی پیش اومده؟
+میتونی بیای تو کافه.....
_برا چی میخوای ببینیم؟
+کار مهم دارم باهات
ویو تهیونگ
برام سوال بود که جیا باهام چیکار داره
چون اون همیشه فاصلش و باهام حفظ میکرد
لباسم و پوشیدم
عطر مورد علاقمم که بوش اذیتم نمیکرد
زدم کفشامم پوشیدم
سوار ماشینم شدم به سمت کافه حرکت کردم
بعد ده مین رسیدم
وارد کافه شدم جیا رو دیدم رفتم رو
صندلی روبه روش نسستم
_سلام
+سلام
چند دقیقه گذشت حرف نمیزد
منم چیزی نمیگفتم
انگار دودل بود از حرف زدن
ویو جیا
بلاخره میخواستم بهش بگم
نگران واکنشش بودم
نمیخواستم راجبم فکر بدی کنه
ولی به هر حال من بهش نگفته بودم بچه داره
+تو من و یادت میاد؟
_نه تو کی هستی؟
+ما چند سال پیش باهم دیگه رابطه داشتیم
......
۳.۴k
۰۴ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.