*چند پارتی جونگ کوک*
part²
جونگ کوک دیوانه وار میخنده و میگه:ولی من رامت میکنم دخترکوچولوم
و ات رو میندازه روی شونه هاش و به سمت ماشین میبره اونو توی ماشین پرت میکنه دستا و پاهاشو میبنده و در رو قفل میکنه بعد به سمت در راننده میره (خداوکیل نمیدونستم چی بگم که منظورمو بفهمین) درو باز میکنه و روی صندلی میشینه و وقتی از قفل شدن درها مطمئن میشه
ماشین رو روشن میکنه و از عمارت خارج میشه
ویو ات
اونقدر عصبی بود که جرعت حرف زدن نداشتم ..تاحالا اونقدر عصبی ندیده بودمش از اون بدتر معلوم نبود کجا میخواست بره .. اصلا چرا منو عقب ماشین آورد و دست و پاهام رو بست؟ تمام این سوالات ذهنمو قلقلک میدادن که با شنیدن حرف بعدش چشمام از تعجب گرد و رنگ صورتم پرید
_______________________________
میدونم کم بود ولی جبران میکنم
شرط:۷۰ لایک و ۵۰ کامنت
جونگ کوک دیوانه وار میخنده و میگه:ولی من رامت میکنم دخترکوچولوم
و ات رو میندازه روی شونه هاش و به سمت ماشین میبره اونو توی ماشین پرت میکنه دستا و پاهاشو میبنده و در رو قفل میکنه بعد به سمت در راننده میره (خداوکیل نمیدونستم چی بگم که منظورمو بفهمین) درو باز میکنه و روی صندلی میشینه و وقتی از قفل شدن درها مطمئن میشه
ماشین رو روشن میکنه و از عمارت خارج میشه
ویو ات
اونقدر عصبی بود که جرعت حرف زدن نداشتم ..تاحالا اونقدر عصبی ندیده بودمش از اون بدتر معلوم نبود کجا میخواست بره .. اصلا چرا منو عقب ماشین آورد و دست و پاهام رو بست؟ تمام این سوالات ذهنمو قلقلک میدادن که با شنیدن حرف بعدش چشمام از تعجب گرد و رنگ صورتم پرید
_______________________________
میدونم کم بود ولی جبران میکنم
شرط:۷۰ لایک و ۵۰ کامنت
۳۷.۹k
۰۵ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.