Miss kim nia is a serial killer !
Miss kim nia is a serial killer !
میس کیم نیا قاتل سریالی!
P2
مستر چان:خوب یونا جان برو کنارا.ت بشین
یونا:چشم[لبخند]
یونا با قدم های سریع به سمت نیا رفت بعد یه سلام روی صندلی بغل دست نیا نشست
یونا توی کلاس چندباری از دخترک سوال پرسید که این باعث بهم ریختن تمرکز دخترک شد
وقتی صدای زنگ تفریح به گوش بچها خورد
مستر چان:خب بچها هفته بعد از این درس امتحان میگیرم پس فراموش نکنید
مستر چان از کلاس خارج شد که نیا دستشو روی میز کوبید و مقابل یونا دانش اموز جدید ایستاد و با صدای تقریبا بلندی
نیا:خوب شد راحت شدی؟نصف روز نیست که اومدی بعد از بس که سوال پرسیدی باعث شدی حتا نفهمم درسمون درباره ی چی بود[صدای بلند]
اگر فقط یکبار فقط یکبار دیگه اینکارو تکرار کنی فقط من میدونم و تو [شمرده شمرده]
و بعد از اینکه حرفاش را از از کلاس خارج شد و به سمت سالن غذا خوری رفت
همین طور که قدم ورمیداشت غر میزد
》یکروز نیومده اعصاب برام نزاشته واقعا نمیدونم چشکلی باید تا آخر سال تحملش کنم اوففففففففف 》
بچها که با تعجب و مبهوت به دخترک نگاه میکردن دخترک با صدای بلند گفت
نیا:بس کنین همین الان و بعد سرشو روی میز ناهارخوری گذاشت تا بلکه سرش از این همه مشغله زیاد در امان باشد اما دخترک قرار بود امرزو حسابی اعصبانی بشود
نیا همانطور که سرش روی میز بود با صدای قدم های ینفر سرشو بلند کرد که با اعضا رو به رو شد کلافه لب زد
نیا:چیشده؟باز چیهه
تهیونگ:نیا زیاده روی کردی الان اون دختره بیچاره داره گریه میکنه
نیا:خو به من چه
کوک و جیمین:برو عذر خواهی کن[اعصبانی]
بچها حمایتا زیاد باشه زود به زود میزارم
میس کیم نیا قاتل سریالی!
P2
مستر چان:خوب یونا جان برو کنارا.ت بشین
یونا:چشم[لبخند]
یونا با قدم های سریع به سمت نیا رفت بعد یه سلام روی صندلی بغل دست نیا نشست
یونا توی کلاس چندباری از دخترک سوال پرسید که این باعث بهم ریختن تمرکز دخترک شد
وقتی صدای زنگ تفریح به گوش بچها خورد
مستر چان:خب بچها هفته بعد از این درس امتحان میگیرم پس فراموش نکنید
مستر چان از کلاس خارج شد که نیا دستشو روی میز کوبید و مقابل یونا دانش اموز جدید ایستاد و با صدای تقریبا بلندی
نیا:خوب شد راحت شدی؟نصف روز نیست که اومدی بعد از بس که سوال پرسیدی باعث شدی حتا نفهمم درسمون درباره ی چی بود[صدای بلند]
اگر فقط یکبار فقط یکبار دیگه اینکارو تکرار کنی فقط من میدونم و تو [شمرده شمرده]
و بعد از اینکه حرفاش را از از کلاس خارج شد و به سمت سالن غذا خوری رفت
همین طور که قدم ورمیداشت غر میزد
》یکروز نیومده اعصاب برام نزاشته واقعا نمیدونم چشکلی باید تا آخر سال تحملش کنم اوففففففففف 》
بچها که با تعجب و مبهوت به دخترک نگاه میکردن دخترک با صدای بلند گفت
نیا:بس کنین همین الان و بعد سرشو روی میز ناهارخوری گذاشت تا بلکه سرش از این همه مشغله زیاد در امان باشد اما دخترک قرار بود امرزو حسابی اعصبانی بشود
نیا همانطور که سرش روی میز بود با صدای قدم های ینفر سرشو بلند کرد که با اعضا رو به رو شد کلافه لب زد
نیا:چیشده؟باز چیهه
تهیونگ:نیا زیاده روی کردی الان اون دختره بیچاره داره گریه میکنه
نیا:خو به من چه
کوک و جیمین:برو عذر خواهی کن[اعصبانی]
بچها حمایتا زیاد باشه زود به زود میزارم
۱۸.۵k
۲۴ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.