پارت دوم(دنیای عاسقانه ی ما)
پرش زمانی (یک سال بعد)
معلم: خب قراره به چهار گروه تبدیل بشین و بربن توی جنگل باید با قدرت هاتون خودتونو زنده نگه دارین خی اسم گروه هارو میخونم خب گروه اول سوجون سوهو سمیع سانا گروه اول لطفا سوار صندلی های مخصوص شین
سوجو: سوهو بیا کنار من
سوهو؛ اکی
سمیع: خب ببهشید اقایون ولی این صندلی چهار نفره هست و مخصوص گروهما هست
سوجو: به چپم شما وایستین
سانا: اووو مرتیکه زبون نفهم بهتره اون کونتو تکون بدی تا نیومدم از سرجاش درنیاوردمش(داد)
سوجو: چی ززر کردی(داد)
سوهو: سوجو بیا اینور
سوجو: نه من باید حساب این دختره رو بزارم سز جاش
سانا:(موهاشو داره میکشه) ببین....
معلم: بچهااااااایتجا جای دعوا نیست
سانا: بله(نیمه خم)
سوجو: بله(نیمه خم)
پرش زملنی توی راه
سوجو: ام.. خب... ببخشی. سرت داد زدم سانا
سانا: مشکلی تیست بلاخره قراره باهم باشیم
سمیع: خبببب الان دوست شدن
سوهو: ارههههههههه
معلم: بچهاپیاده شین گروه اول اول برن
سوهو بریم
معلم: خب بچها. شما باید مارو میرا کنین این ساک توش دوتا چادره و اذوقه اذوقه هارو کم استفاده کنین سعی کنین باهم دوست باشین و اگر از بازه استعفا دادین یادرخطر بودین این تفنگ رو استفاده کنین تا ما بیایم
بچها: بله خانم(نیمه خم)
سوجو: سوهو بیا چادرو بزنیم
سوهو: من حوصله ندارم
سوجو: ااااا احمق، خب... خب.... سانا تو میای
سانا: اره
سوجو: ممنون
سوهو: سمیع یک لحضه میای، به نظرم که اونا لز اخر باهم ازدواج میکنن
سمیع: اره فکر کنم ولی خواهر من هیلی سخت پسند
سوهو: سوجونم همینطور
سمیع: 😂
سوهو: 😂
تمام
شرایط ندارم فقد لایک و کامنت فراموش نشه❤💙💜
معلم: خب قراره به چهار گروه تبدیل بشین و بربن توی جنگل باید با قدرت هاتون خودتونو زنده نگه دارین خی اسم گروه هارو میخونم خب گروه اول سوجون سوهو سمیع سانا گروه اول لطفا سوار صندلی های مخصوص شین
سوجو: سوهو بیا کنار من
سوهو؛ اکی
سمیع: خب ببهشید اقایون ولی این صندلی چهار نفره هست و مخصوص گروهما هست
سوجو: به چپم شما وایستین
سانا: اووو مرتیکه زبون نفهم بهتره اون کونتو تکون بدی تا نیومدم از سرجاش درنیاوردمش(داد)
سوجو: چی ززر کردی(داد)
سوهو: سوجو بیا اینور
سوجو: نه من باید حساب این دختره رو بزارم سز جاش
سانا:(موهاشو داره میکشه) ببین....
معلم: بچهااااااایتجا جای دعوا نیست
سانا: بله(نیمه خم)
سوجو: بله(نیمه خم)
پرش زملنی توی راه
سوجو: ام.. خب... ببخشی. سرت داد زدم سانا
سانا: مشکلی تیست بلاخره قراره باهم باشیم
سمیع: خبببب الان دوست شدن
سوهو: ارههههههههه
معلم: بچهاپیاده شین گروه اول اول برن
سوهو بریم
معلم: خب بچها. شما باید مارو میرا کنین این ساک توش دوتا چادره و اذوقه اذوقه هارو کم استفاده کنین سعی کنین باهم دوست باشین و اگر از بازه استعفا دادین یادرخطر بودین این تفنگ رو استفاده کنین تا ما بیایم
بچها: بله خانم(نیمه خم)
سوجو: سوهو بیا چادرو بزنیم
سوهو: من حوصله ندارم
سوجو: ااااا احمق، خب... خب.... سانا تو میای
سانا: اره
سوجو: ممنون
سوهو: سمیع یک لحضه میای، به نظرم که اونا لز اخر باهم ازدواج میکنن
سمیع: اره فکر کنم ولی خواهر من هیلی سخت پسند
سوهو: سوجونم همینطور
سمیع: 😂
سوهو: 😂
تمام
شرایط ندارم فقد لایک و کامنت فراموش نشه❤💙💜
۲.۸k
۲۶ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.