اگه عاشقم بودی / lf you loved me
part:12
-اقای کیم؟
-بله؟
-یه نفر شمارو کار دارن به اسمه..
از توی گوشیش اسمشو نگاه کرد
-کیم یجی
به سرعت از جاش بلند شد به به طرف در رفت
با دیدن دختر عموش لبخند زوری زد
-خوش اومدی یجی
-ممنون..چطور تونستی با اون ازدواج کنی؟
-جنیو میگی؟
-اره دیگ..اخه ما از اول همه جا اسممون باهم بود خوبیت نداشت
-من فقط با عشقم ازدواج کردم..قهوه یا نسکافه؟
-هیچ کدوم ..ولی حالا که زنت اینجا نیست..هست؟
به سمت تهیونگ رفت و روی اپن درست رو به روی تهیونگ نشست
پاهاشو روی پاهای تهیونگ گذاشت و فشاری به دیکش اورد
از روی اپن پاشد و روی پاهای تهیونگ نشست
-جویی داری چکار میکنی؟
-میخام سیرابم کنی تهیونگ
لب هاشو روی لبهار تهیونگ گذاشت و شروع به بوسیدن کرد
به شدت جویی رو پس زد
-جنده بازی رو بزار کنار جویی..من زن دارم
-زن؟اها همون جنی هرزه
-فعلا کسی که هرزگیشو ثابت کرده تویی نه جنی
-ازش دفاع میکنی؟
-نمیتونم؟
-شما یه زوج اجباری بیشتر نیستین..تهیونگ من و تو از بچگی برای هم انتخواب شده بودیم
-و الان بزرگ شدیم
-یعنی انقدر بی عُرضه ای که نمیتونی دور از چشم زنت کاری کنی؟صبر کن..نکنه گی ای؟
-گی نیستم فقط مثل تو هول نیستم..و البته توعم کسی نیستی که بخوام باهاش کاری انجام بدم
-عا..مثلا جنی کسی بود که 7 سال پیش به راحتی بهش تجاووز کردی..حالا من جسممو در اخطیارت گذاشتم و تو پسم میزنی؟
-انقدر جنده بازی در نیار..گمشو
دوباره روی پای تهیونگ نشست و کروات تهیونگ رو شل و و به ارومی اونو باز کرد
دم گوش تهیونگ به ارومی زمزمه کرد
-پس جنده ی تو میشم
تهیونگ کم کم تحریک شده بود و احساس میکرد هر لحظه سایز شلوارش براش تنگ تر میشه..اون زن داشت ولی خب اونها عاشق هم نبودن..پس یکم تفریح نباید کار بدی باشه..اون قبلا از این تفریها با خلیا کرده و خب جنی تنها کسی نبود که باهاش رابطه داشت..
یجی رو روی کاناپه انداخت و...
.....................................................
بی جون روی تخت نشسته بود
نمیدونست چقدر باید اینجا باشه..در اصل هیچی نمیدونست..اینکه جونکوک واقعن برادرشه یانه..و حتا اینک اینجا چه اتفاقی براش خواهد افتاد..با صدای در به خودش اومد
+بله؟
-باید به دال هوس بری
+مگه الان دال هوس نیستم؟
زن نیشخند چندشی زد
-فکر کردی اگه دال هوس بود اینقدر قدر بهت اسون میگرفتن؟
+خب اینجا کجاست؟
-عامم اینجا..وقتی جایی که هویت اقای کیم رو میفهمن اینجان و الان به دستور اقای کیم شما باید به دال هواس بری جایی که جنده هارو نگه میدارن..فهمیدی؟
+حرف دهنتو بفهم..جنده وجودته
-باشه خانم عصبانی به هرحال شوهرت فروختت به اعتبارش
اینو گفت و رفت
احساس میکرد داره وجودش کنده میشه..باید به یه جنده تبدیل میشد؟
/////////////////////////// //////
شرط پارت بعد:
10 لایک
10کامنت
-اقای کیم؟
-بله؟
-یه نفر شمارو کار دارن به اسمه..
از توی گوشیش اسمشو نگاه کرد
-کیم یجی
به سرعت از جاش بلند شد به به طرف در رفت
با دیدن دختر عموش لبخند زوری زد
-خوش اومدی یجی
-ممنون..چطور تونستی با اون ازدواج کنی؟
-جنیو میگی؟
-اره دیگ..اخه ما از اول همه جا اسممون باهم بود خوبیت نداشت
-من فقط با عشقم ازدواج کردم..قهوه یا نسکافه؟
-هیچ کدوم ..ولی حالا که زنت اینجا نیست..هست؟
به سمت تهیونگ رفت و روی اپن درست رو به روی تهیونگ نشست
پاهاشو روی پاهای تهیونگ گذاشت و فشاری به دیکش اورد
از روی اپن پاشد و روی پاهای تهیونگ نشست
-جویی داری چکار میکنی؟
-میخام سیرابم کنی تهیونگ
لب هاشو روی لبهار تهیونگ گذاشت و شروع به بوسیدن کرد
به شدت جویی رو پس زد
-جنده بازی رو بزار کنار جویی..من زن دارم
-زن؟اها همون جنی هرزه
-فعلا کسی که هرزگیشو ثابت کرده تویی نه جنی
-ازش دفاع میکنی؟
-نمیتونم؟
-شما یه زوج اجباری بیشتر نیستین..تهیونگ من و تو از بچگی برای هم انتخواب شده بودیم
-و الان بزرگ شدیم
-یعنی انقدر بی عُرضه ای که نمیتونی دور از چشم زنت کاری کنی؟صبر کن..نکنه گی ای؟
-گی نیستم فقط مثل تو هول نیستم..و البته توعم کسی نیستی که بخوام باهاش کاری انجام بدم
-عا..مثلا جنی کسی بود که 7 سال پیش به راحتی بهش تجاووز کردی..حالا من جسممو در اخطیارت گذاشتم و تو پسم میزنی؟
-انقدر جنده بازی در نیار..گمشو
دوباره روی پای تهیونگ نشست و کروات تهیونگ رو شل و و به ارومی اونو باز کرد
دم گوش تهیونگ به ارومی زمزمه کرد
-پس جنده ی تو میشم
تهیونگ کم کم تحریک شده بود و احساس میکرد هر لحظه سایز شلوارش براش تنگ تر میشه..اون زن داشت ولی خب اونها عاشق هم نبودن..پس یکم تفریح نباید کار بدی باشه..اون قبلا از این تفریها با خلیا کرده و خب جنی تنها کسی نبود که باهاش رابطه داشت..
یجی رو روی کاناپه انداخت و...
.....................................................
بی جون روی تخت نشسته بود
نمیدونست چقدر باید اینجا باشه..در اصل هیچی نمیدونست..اینکه جونکوک واقعن برادرشه یانه..و حتا اینک اینجا چه اتفاقی براش خواهد افتاد..با صدای در به خودش اومد
+بله؟
-باید به دال هوس بری
+مگه الان دال هوس نیستم؟
زن نیشخند چندشی زد
-فکر کردی اگه دال هوس بود اینقدر قدر بهت اسون میگرفتن؟
+خب اینجا کجاست؟
-عامم اینجا..وقتی جایی که هویت اقای کیم رو میفهمن اینجان و الان به دستور اقای کیم شما باید به دال هواس بری جایی که جنده هارو نگه میدارن..فهمیدی؟
+حرف دهنتو بفهم..جنده وجودته
-باشه خانم عصبانی به هرحال شوهرت فروختت به اعتبارش
اینو گفت و رفت
احساس میکرد داره وجودش کنده میشه..باید به یه جنده تبدیل میشد؟
/////////////////////////// //////
شرط پارت بعد:
10 لایک
10کامنت
۲.۳k
۰۵ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.