سلاح سرد(پارت11)
^جینهو ویو^
با صحنه ای که دیدم خشکم زد انگار تو خونه بمب مفجر شده بود همه چی شکسته شده بود همه چی بهم ریخته شده بود هرچقدر بقیه رو صدا زدم کسی جواب نداد خونه خالی بود .....کم کم وارد خونه شدم که چشمم به یه برگه افتاد...
-نوشته برگه-
اگه میخوای6تاشون زنده بمونن زود بیا به این ادرس تا ساعت6عصر وقت داری.....و ادرس و یه شماره تلفن وشته بود سریع شماره رو گرفتم بعد از 2تابوق برداشت
=به به سلام چه عجب پس رفتی خونه!
جینهو:عوضی بچه ها کجاننن؟(باداد)توکی هستی؟؟؟ها؟؟؟؟؟؟
=هیسس الکی داد نزن فعلا حالشون خوبه البته تا وقتی که به اون ادرس بیای..
جینهو:باور نمیکنم اول باید مطمئن بشم
=اوکی دهنشو باز کن(دستور داد)
یهو صدای نرم و ارومی شنیدم خودش بود مینهو بود
مینهو:اااالوو؟؟جینهو تویی؟
جینهو:مینهو خودتی سالمی کاری که باهات نداشتن ها؟؟(نگران)
مینهو:نه خوبم فقط مواظب خودت باش جینهو..اییی
جینهو:مینهوً!!!مینهو!خوبی چیشد
=خب منتظرم البته تاساعت6
وقطع کرد داشتم دیوونه میشدم سریع لباسم عوض کردم و یه استایل خفن زدم اسلحمه پر کردم ماسکمو زدم و راه افتادم وسطای راه تو مرکز شهر تصمیم گرفتم ماشین نبرم و با موتور برم پس به دوستم زنگ زدم تا موتورش بهم قرض بده....بعد از 30مین موتورش اورد و ماشین منم برد داشتم با موتور میرفتم که تو ترافیک گیر کردم پس تصمیم گرفتم بندازم تو پیاده رو سریع رفتم و میرفتم که یهو یه مرد جلوم ظاهر شد
مرده:یاااا چیکار میکنی نزدیک بود له بشم
جینهو:بببخشید من عجله دارم
مرده:چرا حالا عجله در خدمت باشیم
داشت میرفت رو اعصابم که موتور زدم کنار و پیاده شدم تا دخلشو بیارم وقتی داشتم پیاده میشدم دیدم مرده ولو شده رو زمین و دوتا مرد بالاسرشن که یهو چشمشون به من خورد و سمتم امدن
+ماسکت بردار
جینهو:نمیخوام شما؟؟؟
+گفتم بردار(جدی)
اروم ماسکم برداشتم که تعجب کرد و سریع ماسکشو در اورد
+سلام من پارک جیمینم متاسفم نشناختم..
هنوز هنگ بودم که اون یکی هم ماسکش برداشت..
_سلام
وقتی نگاهش کردم قیافش اشنا بود اره خودش بود کوک بود!!!!!
_ببخشید فک کنم قبلا همو دیدیم!!
جینهو:عاا سلام بله تو مهمونی دیشب بله
سریع به ساعتم نگاه کردم شت !ساعت4و نیم بود
جینهو:ببخشید باید برم واقعا عجله دارم..
+عاا میتونم بپرسم دلیل این عجله داشتن چیه؟؟؟
همه چی گفتم که دیدم تصمیم گرفتن کمک کنن!!!!!!!تعجب کرده بودم که جیمین زنگ میزنه و به بقیه میگه و اونام دست به کار میشن
+یکم باید صبر کنیم
پایان پارت11
با صحنه ای که دیدم خشکم زد انگار تو خونه بمب مفجر شده بود همه چی شکسته شده بود همه چی بهم ریخته شده بود هرچقدر بقیه رو صدا زدم کسی جواب نداد خونه خالی بود .....کم کم وارد خونه شدم که چشمم به یه برگه افتاد...
-نوشته برگه-
اگه میخوای6تاشون زنده بمونن زود بیا به این ادرس تا ساعت6عصر وقت داری.....و ادرس و یه شماره تلفن وشته بود سریع شماره رو گرفتم بعد از 2تابوق برداشت
=به به سلام چه عجب پس رفتی خونه!
جینهو:عوضی بچه ها کجاننن؟(باداد)توکی هستی؟؟؟ها؟؟؟؟؟؟
=هیسس الکی داد نزن فعلا حالشون خوبه البته تا وقتی که به اون ادرس بیای..
جینهو:باور نمیکنم اول باید مطمئن بشم
=اوکی دهنشو باز کن(دستور داد)
یهو صدای نرم و ارومی شنیدم خودش بود مینهو بود
مینهو:اااالوو؟؟جینهو تویی؟
جینهو:مینهو خودتی سالمی کاری که باهات نداشتن ها؟؟(نگران)
مینهو:نه خوبم فقط مواظب خودت باش جینهو..اییی
جینهو:مینهوً!!!مینهو!خوبی چیشد
=خب منتظرم البته تاساعت6
وقطع کرد داشتم دیوونه میشدم سریع لباسم عوض کردم و یه استایل خفن زدم اسلحمه پر کردم ماسکمو زدم و راه افتادم وسطای راه تو مرکز شهر تصمیم گرفتم ماشین نبرم و با موتور برم پس به دوستم زنگ زدم تا موتورش بهم قرض بده....بعد از 30مین موتورش اورد و ماشین منم برد داشتم با موتور میرفتم که تو ترافیک گیر کردم پس تصمیم گرفتم بندازم تو پیاده رو سریع رفتم و میرفتم که یهو یه مرد جلوم ظاهر شد
مرده:یاااا چیکار میکنی نزدیک بود له بشم
جینهو:بببخشید من عجله دارم
مرده:چرا حالا عجله در خدمت باشیم
داشت میرفت رو اعصابم که موتور زدم کنار و پیاده شدم تا دخلشو بیارم وقتی داشتم پیاده میشدم دیدم مرده ولو شده رو زمین و دوتا مرد بالاسرشن که یهو چشمشون به من خورد و سمتم امدن
+ماسکت بردار
جینهو:نمیخوام شما؟؟؟
+گفتم بردار(جدی)
اروم ماسکم برداشتم که تعجب کرد و سریع ماسکشو در اورد
+سلام من پارک جیمینم متاسفم نشناختم..
هنوز هنگ بودم که اون یکی هم ماسکش برداشت..
_سلام
وقتی نگاهش کردم قیافش اشنا بود اره خودش بود کوک بود!!!!!
_ببخشید فک کنم قبلا همو دیدیم!!
جینهو:عاا سلام بله تو مهمونی دیشب بله
سریع به ساعتم نگاه کردم شت !ساعت4و نیم بود
جینهو:ببخشید باید برم واقعا عجله دارم..
+عاا میتونم بپرسم دلیل این عجله داشتن چیه؟؟؟
همه چی گفتم که دیدم تصمیم گرفتن کمک کنن!!!!!!!تعجب کرده بودم که جیمین زنگ میزنه و به بقیه میگه و اونام دست به کار میشن
+یکم باید صبر کنیم
پایان پارت11
۲.۹k
۱۱ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.