مدرسه ی مافیا
فصل۲پارت۲
داشتم میرفتم قهوه درست کنم که یهو زنگ در خورد رفتم باز کردم دیدم جیمینه
+جیمین شی؟
جیمین:ا/ت باید باهات حرف بزنم
+چی؟بیا تو
منو جیمین رفتم روی مبل نشستیم
+چی میخواستی بگی؟
جیمین:ببین میدونم باورت نمیشه ولی جونگکوک میخواد بدزدتت و بکشتت چون فکر میکنه که تو سر راهشی و میخوای نزاری موفق بشه
+خب تو میگی چیکار کنم؟
جیمین:بیا قبل با من بریم ویلای من که تو بوسانه
+باشه
جیمین:پس برو سریع وسلایلت رو جمع کن تا بریم
+باشه
+راستی جیمین شی
جیمین:بله؟
+میتونم وسایل نقاشیمو بیارم ؟
جیمین:-مگه تو نقاشی میکنی؟
+اره از وقتی …
جیمین:از وقتی چی ؟
+حالا بعدا برات میگم بیا بریم باهم وسایلمو جمع کنیم
جیمین :باشه
«بعد از جمع کردن وسایل ا/ت»
جیمین:خب بریم
+باشه
«سوار ماشین شدن»
جیمین:خب داشتی میگفتی از وقتی چی؟
+از وقتی مادرمو از دست دادم همش به یاد اون نقاشی میکنم
جیمین:متاسفم
+مهم نیست دیگه
جیمین:اوکی
___________
ببخشید دیروز نزاشتم ✨
این پارت شرایط نداره❤
داشتم میرفتم قهوه درست کنم که یهو زنگ در خورد رفتم باز کردم دیدم جیمینه
+جیمین شی؟
جیمین:ا/ت باید باهات حرف بزنم
+چی؟بیا تو
منو جیمین رفتم روی مبل نشستیم
+چی میخواستی بگی؟
جیمین:ببین میدونم باورت نمیشه ولی جونگکوک میخواد بدزدتت و بکشتت چون فکر میکنه که تو سر راهشی و میخوای نزاری موفق بشه
+خب تو میگی چیکار کنم؟
جیمین:بیا قبل با من بریم ویلای من که تو بوسانه
+باشه
جیمین:پس برو سریع وسلایلت رو جمع کن تا بریم
+باشه
+راستی جیمین شی
جیمین:بله؟
+میتونم وسایل نقاشیمو بیارم ؟
جیمین:-مگه تو نقاشی میکنی؟
+اره از وقتی …
جیمین:از وقتی چی ؟
+حالا بعدا برات میگم بیا بریم باهم وسایلمو جمع کنیم
جیمین :باشه
«بعد از جمع کردن وسایل ا/ت»
جیمین:خب بریم
+باشه
«سوار ماشین شدن»
جیمین:خب داشتی میگفتی از وقتی چی؟
+از وقتی مادرمو از دست دادم همش به یاد اون نقاشی میکنم
جیمین:متاسفم
+مهم نیست دیگه
جیمین:اوکی
___________
ببخشید دیروز نزاشتم ✨
این پارت شرایط نداره❤
۹.۹k
۲۲ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.