عاشق پنهانی
فرصت نکردم اسم دیگه ای برای برخی شخصیت ها انتخاب کنم امیدوارم لذت ببرید
با استرس پله های پادگان و بالا رفت به پشت در اتاق رسید چند لحظه مات اسم سروان بود ممکنه بخاطر اینکه یادش رفت دنبال سپند بره بکشتش با باری که سپند تو ی شهربازی زمین خورد و پاش و آتل بست
تا یکماه مجبور یه کنترل ارگاسم بود تنش لرزید حتما میکشتش
هوف اصلا تقصیر اون نیست که یادش رفته
اصلا چرا انقدر بزرگش میکنه با عصبانیت درو محکم بهم زد که صدای بدی ایجاد کرد تو شک فضا بود که مرصاد با شاره بهش گفت بیاد نزدیک یعنی جلوی رده های بالاتر که از شانس بدش عموی مرصاد هم بود کاری کنه مرصاد و من تازه لیتل گرفتیم نکنه عموش فکر کنه دیگه منو نمی خواد با درد توی بازوم به خودم اومدم
با استرس پله های پادگان و بالا رفت به پشت در اتاق رسید چند لحظه مات اسم سروان بود ممکنه بخاطر اینکه یادش رفت دنبال سپند بره بکشتش با باری که سپند تو ی شهربازی زمین خورد و پاش و آتل بست
تا یکماه مجبور یه کنترل ارگاسم بود تنش لرزید حتما میکشتش
هوف اصلا تقصیر اون نیست که یادش رفته
اصلا چرا انقدر بزرگش میکنه با عصبانیت درو محکم بهم زد که صدای بدی ایجاد کرد تو شک فضا بود که مرصاد با شاره بهش گفت بیاد نزدیک یعنی جلوی رده های بالاتر که از شانس بدش عموی مرصاد هم بود کاری کنه مرصاد و من تازه لیتل گرفتیم نکنه عموش فکر کنه دیگه منو نمی خواد با درد توی بازوم به خودم اومدم
۲.۹k
۱۲ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.