وقتی عضو هشتمی و ....

وقتی عضو هشتمی و‌‌‌....
پارت ۹
نشستم سر میز آرایشم که
گوشیم زنگ خورد میا بود (هاااا چی فکر کردیننن فکر کردین به همین راحتی جیهوپ اومد دنبالش😂)
دوست صمیمیم از بچگی باهم دوست بودیم و وقتی پدر و مادرم تصادف کردن
با خانواده ی اون زندگی میکردم
جواب دادم
میا * ا/ت +
*سلامممم بزغالههههه
+سلامممم گوسفندددددد
*چطوری خرررر خبری ازت نیست
+خوبم گوسالهههه تو چطوری
*منم خوبم همش یه سر دادگاهم (خوشگلای خاله میا وکیله )
+عی بابا من دارم میرم شام بیرون
*با کی شیطون😉
+با هوسوک 😅
*اووووووووووووو بگو داری میری سر قراررررررر😉
+اممم نهههه😳
*من که میدونم دوسش داری الانم بدو برو بایییی😉
+نه بابا دوسش ندارم الو... الو ....😳😶
ا/ت ویو
عی بابا این گوسفند قطع کرد
موهام و حالت دادم و گذاشتم دورم باز بمونه یکم کانسیلر زدم یکم تینت به گونمو و لبم زدم یکمم ریمل
یه کیف برداشتم و توش تینت و یه آدامس گذاشتم (حالا باز هر چی میخواید خودتون تصور کنید )
گوشیم زنگ خورد جیهوپ بود...
خماری عی خماریییییی😂