{ زوزه ی گرگ در شب }
{ زوزه ی گرگ در شب }
p12
ویو ارکیده
ویو پری دایین
( پری دایین دختر معاون امپراطوره )
داشتم برای آزمون آماده میشدم ، که پدرم اومد پیشم
پدرش : دخترم ، چرا میخوای به تهیونگ خدمت کنی ؟ تو که خودت مقام داری
دایین : اینجوری عاشقم میشه ، من دوسش دارم
پدرش : ولی اون نامزد داره
دایین : ولی نامزدش سال هاست رفته
پدرش : حتی اگه هم عاشقت شه پایان خوبی نخواهین داشت
و رفت
ویو ارکیده
پری دایین اومد پیشم
دایین : دفتر سرنوشتم رو بده
_ ولی خلاف قوانینه من نمیتونم بدم
دایین : بده وگرنه ...
ویو پری دایین
میخواستم اونو بزنم که دیدم یه آینه روی دختره
پری ارکیده رفت که دفتر هارو جابه جا کنه
من هم دیدم توی آینه رو . توی آینه مراسم عروسی ارباب تهیونگ بود ، ولی من اون گوشه وایسا ده بودم ، وایسا ! پس عروس کیه ، عروس ارکیده بود !
دایین : این آینه چیه ؟
_ اون آینه ی تیاجی عه ، آینه هر چیزی که توش نشون داده میشه ۱۰۰ درصد اتقاف میافته و نمیتونی تغییرش بدی ، اگه تغییرش بدی باید بمیری ، ( طلاق گرفتن از ارباب تهیونگ ممنوعه )
یعنی چی میشه ؟
ارکیده به کوک نمیرسه ؟
نمیدونم ؟😁
p12
ویو ارکیده
ویو پری دایین
( پری دایین دختر معاون امپراطوره )
داشتم برای آزمون آماده میشدم ، که پدرم اومد پیشم
پدرش : دخترم ، چرا میخوای به تهیونگ خدمت کنی ؟ تو که خودت مقام داری
دایین : اینجوری عاشقم میشه ، من دوسش دارم
پدرش : ولی اون نامزد داره
دایین : ولی نامزدش سال هاست رفته
پدرش : حتی اگه هم عاشقت شه پایان خوبی نخواهین داشت
و رفت
ویو ارکیده
پری دایین اومد پیشم
دایین : دفتر سرنوشتم رو بده
_ ولی خلاف قوانینه من نمیتونم بدم
دایین : بده وگرنه ...
ویو پری دایین
میخواستم اونو بزنم که دیدم یه آینه روی دختره
پری ارکیده رفت که دفتر هارو جابه جا کنه
من هم دیدم توی آینه رو . توی آینه مراسم عروسی ارباب تهیونگ بود ، ولی من اون گوشه وایسا ده بودم ، وایسا ! پس عروس کیه ، عروس ارکیده بود !
دایین : این آینه چیه ؟
_ اون آینه ی تیاجی عه ، آینه هر چیزی که توش نشون داده میشه ۱۰۰ درصد اتقاف میافته و نمیتونی تغییرش بدی ، اگه تغییرش بدی باید بمیری ، ( طلاق گرفتن از ارباب تهیونگ ممنوعه )
یعنی چی میشه ؟
ارکیده به کوک نمیرسه ؟
نمیدونم ؟😁
۱.۱k
۲۱ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.