فیک روان خانه سئول

پارت ۹
[ازش بهم بگو
+خب یه آدم شریف و مهربون ولی نمیشه گول ظاهرش رو خورد
[منظورم از کارش بود
دستم که با دستبند بسته شده بود رو روی میز کشیدم
صدای زنجیر که به میز آهنی می‌خورد اتاق بازجویی رو از سکوت ترسناکش رهایی میداد
+یعنی شخصیت ادما رو فقط توی رده شغلیشون میبینید آقای کیم؟
[حرفای متفرقه نزن
+خیل خوب یعنی واقعا میخوای بگی اسمشو میدونی ولی نمیدونی چه کاری میکنه؟
دستشو روی میز کوبید
[گفتم حرفای چرت و پرت نزن
+خیل خوب... اون یه مواد فروش لعنتیه راضی شدی؟
[تو چیکارشی؟
+یه زمانی براش مواد جابه جا میکردم
[موادو به کی میدادی؟
+نگو که باند jj ام نمیشناسی
[نه
کمی خندیدم
+پس شما پلیسا چی میدونید
[از باند jj برام بگو
+راستیتش نمیدونم چرا همچین اسم مسخره ای داره فکر کنم از اسم رئیس های باند برداشته شده
+جانگ هوساک و جئون جانگ کوک
[هوسوک چه ربطی به j داره
+آها اسم کاریش جیهوپه اینطوری صداش میزنن
[برای اسم یه معتاد زیادی مهربونه
+اشتباه نکن اون مصرف کننده نیست
[یعنی میگی کسی که مواد خرید و فروش میکنه خودش تا حالا لب بهش نزده
+این قانون اولیه ی مواد فروشاس اگه ساغیا خودشون معتاد بودن که دیگه نمیشد اسمشونو گذاشت ساغی
[قوانینتون هم مثل خودتون عجیبن
+خیل خوب آقا پلیسه چیز دیگه ای ام میخوای بدونی یا نه؟
[بیشتر درباره اون باند jj بگو
+باند اونا باند مسالمت آمیزیه تقریبا مشکلی با کسی ندارن ولی گرگ ها ...همه با اونا مشکل دارن
[دربارشون شنیدم
+اونقدر ها که دربارشون شایعه شنیدی وحشتناک نیستن
+تقریبا یه مشت اوسکل دلقکن
[منظورت چیه اونا بزرگ ترین باند مافیاییه مستقلن
+آره مستقل ...هووف راستیتش من با همه این باند ها یه زمانی کار کردم
+قضیه پیچیدس
[با اون جیهوپ ام کار کردی نه؟
+اوهوم برمیگرده به سال ها قبل
+به اون شب
+شبی که همه اتفاقا پشت هم بد بیاری شد فکر کردن بهش هم باعث میشه اشکم دربیاد
[همون شب که پدرم پرونده رو گرفت پرونده مرگ یه دختر که توی خیابون دیده شده بود
+و حالا توعه لعنتی دوباره در این پرونده رو باز کردی
[تو اون شب اونجا بودی . درباره اون شب بگو