عسلم تو همیشه فقط یک طرفداری...
#عسلم_تو_همیشه_فقط_یک_طرفداری
#پارت_سه
مین یونگی پسری که بغل دست من مینشست، پسر آروم و کیوت بود. چند دفعه خواستم که سر صحبت رو باهاش باز کنم اما همیشه از حرف زدن باهام اجتناب می کرد. اما ایندفعه کار خیلی غیرمنتظرهای کرد. اون تکالیفش رو بهم داد و گفت :《میتونی بعدا برام جبران کنی.》خانم جئون به سمت میز ما اومد و گفت :《آفرین، ا/ت هان کارت عالی بوده معلومه که دانش آموز سخت کوشی هستی. آقای یونگی شما دانش آموز برتر کلاس ما هستید، میتونم بپرسم تکالیفتون کجاست؟》یونگی با دقت به حرف های خانم جئون گوش داد و گفت : 《عذر میخواهم تکالیفم رو فراموش کردم فردا حتما همراه خودم میارمشون.》خانم جئون حرف یونگی رو تائید کرد و از میز ما رد شد. خانم جئون امروز در مورد شعرای ایرانی صحبت کرد و گفت :《باید درمورد یکی از شاعر های ایرانی تحقیق کنید و در مورد زندگینامه اش و شعر های معروفش پاورپوینت بسازید. البته به گروه های سه نفره تقسیم میشید. جئون جانگکوک، کیم تهیونگ و کیم جیسو گروه یک، پارک جیمین، مین یونگی و مین یوجین گروه دو و دا-سام تو توی شعرای بین المللی ضعیفی ا/ت چون اهل ایران هست میتونه کمکت کنه پس شما دو نفر هم گروه سه. تا دو روز دیگه وقت دارین. کلاس تمومه، امیدوارم روز خوبی داشته باشین.》
ا/ت : واقعا بابت تكالیف ازت ممنونم، اما چرا این کار رو کردی؟
مین یونگی : نمیتونستم بزارم روزای اول توسط خانم جئون تنبیه بشی، راستش تنبیه های وحشتناک سختی به آدم میده.
ا/ت : پس خودت چی؟ مگه نمیگی تنبیه هاش وحشتناکه؟
مین یونگی : اولا همونطور که شنیدی من دانش آموز ممتاز کلاسم، من میتونم بهونه بیارم و تکالیف رو چند روز بعد تحویل بدم اما تو؟ اینطور فکر نمیکنم. دوما وظیفه ی من نیست که تکالیف رو دوباره از اول بنویسم. سوما عذا نگیر که وقت نداری، دو روز وقت داری. موفق باشی.
ا/ت : بازم ممنون از اینکه نجاتم دادی.
اما چطور باید هم تحقیق گروهی رو انجام میدادم هم اونا رو می نوشتم؟ ذهن مشغول بود که...
#پارت_سه
مین یونگی پسری که بغل دست من مینشست، پسر آروم و کیوت بود. چند دفعه خواستم که سر صحبت رو باهاش باز کنم اما همیشه از حرف زدن باهام اجتناب می کرد. اما ایندفعه کار خیلی غیرمنتظرهای کرد. اون تکالیفش رو بهم داد و گفت :《میتونی بعدا برام جبران کنی.》خانم جئون به سمت میز ما اومد و گفت :《آفرین، ا/ت هان کارت عالی بوده معلومه که دانش آموز سخت کوشی هستی. آقای یونگی شما دانش آموز برتر کلاس ما هستید، میتونم بپرسم تکالیفتون کجاست؟》یونگی با دقت به حرف های خانم جئون گوش داد و گفت : 《عذر میخواهم تکالیفم رو فراموش کردم فردا حتما همراه خودم میارمشون.》خانم جئون حرف یونگی رو تائید کرد و از میز ما رد شد. خانم جئون امروز در مورد شعرای ایرانی صحبت کرد و گفت :《باید درمورد یکی از شاعر های ایرانی تحقیق کنید و در مورد زندگینامه اش و شعر های معروفش پاورپوینت بسازید. البته به گروه های سه نفره تقسیم میشید. جئون جانگکوک، کیم تهیونگ و کیم جیسو گروه یک، پارک جیمین، مین یونگی و مین یوجین گروه دو و دا-سام تو توی شعرای بین المللی ضعیفی ا/ت چون اهل ایران هست میتونه کمکت کنه پس شما دو نفر هم گروه سه. تا دو روز دیگه وقت دارین. کلاس تمومه، امیدوارم روز خوبی داشته باشین.》
ا/ت : واقعا بابت تكالیف ازت ممنونم، اما چرا این کار رو کردی؟
مین یونگی : نمیتونستم بزارم روزای اول توسط خانم جئون تنبیه بشی، راستش تنبیه های وحشتناک سختی به آدم میده.
ا/ت : پس خودت چی؟ مگه نمیگی تنبیه هاش وحشتناکه؟
مین یونگی : اولا همونطور که شنیدی من دانش آموز ممتاز کلاسم، من میتونم بهونه بیارم و تکالیف رو چند روز بعد تحویل بدم اما تو؟ اینطور فکر نمیکنم. دوما وظیفه ی من نیست که تکالیف رو دوباره از اول بنویسم. سوما عذا نگیر که وقت نداری، دو روز وقت داری. موفق باشی.
ا/ت : بازم ممنون از اینکه نجاتم دادی.
اما چطور باید هم تحقیق گروهی رو انجام میدادم هم اونا رو می نوشتم؟ ذهن مشغول بود که...
۶۲۴
۱۲ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.