ازدواج اجباری
ازدواج اجباری پارت ۹
رفتم صبحانه خوردیم به ا.ت گفتم برو تو ماشین بشین حساب کنم میام
ا.ت#
خواستم سوار ماشین بشم که ی مرده چاقو گذاشت رو گلوم و گفت اگر صدات دربیاید گلوتو میبرم ساکت شدم منو بزوربرد تو ماشین
رفتم صبحانه خوردیم به ا.ت گفتم برو تو ماشین بشین حساب کنم میام
ا.ت#
خواستم سوار ماشین بشم که ی مرده چاقو گذاشت رو گلوم و گفت اگر صدات دربیاید گلوتو میبرم ساکت شدم منو بزوربرد تو ماشین
۱.۸k
۱۰ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.