عشق شیرین p28
ویو ا/ت :
منو کوکی اول از همه رسیدیم طبق قرارمون رفتیم سمت اتاق وحشت چندمین منتظر موندیم که دیدیم هانول اومد
ویو هانول :
وقتی ا/ت رو دیدم هردو دوییدیم سمت هم محکم هنمو بغل کردیم تهیونگ هم آروم آروم سمت جونگوکی میرفت
×کلک چیکار کردی دلشو بردی
+من هیچکار نکردم خودش اومد سمتم تو بگو چیکار کردی زرنگ خنگ
×منم هیچی خودش اومد سمتم
+×عرررررررر
فلش بک پیش تهکوک جلوی در اتاق وحشت :
÷خب چیزی نمیخوای به هیونگت بگی
_توچی نمیخوای بگی
÷رل زدم اما اون دختره
_منم رل زدم اونم دختره
÷پس حله
_حله دارلینگ
~های گایز من اومدم
ویو هانول :
وقتی هااون رو دیدیم منو ا/ت دوییدیم سمت هااون و محکم بغلش کردیم
~باشه بابا آروم
+بچه ها دیر شده بدویین بریم تو اتاق وحشت
~اوکیییی
×بزن بریم
÷بیب آرومتر الان میوفتی
^موچی باشه آروم باش
_بانی بانی خوبی باش
÷چرا حرفمون رو گوش ندادن
_نمیدونم
^اینارو الان ولش رفتم عقب موندیم
_اوکی بریم تهیونگ بیا
÷اوک
منو کوکی اول از همه رسیدیم طبق قرارمون رفتیم سمت اتاق وحشت چندمین منتظر موندیم که دیدیم هانول اومد
ویو هانول :
وقتی ا/ت رو دیدم هردو دوییدیم سمت هم محکم هنمو بغل کردیم تهیونگ هم آروم آروم سمت جونگوکی میرفت
×کلک چیکار کردی دلشو بردی
+من هیچکار نکردم خودش اومد سمتم تو بگو چیکار کردی زرنگ خنگ
×منم هیچی خودش اومد سمتم
+×عرررررررر
فلش بک پیش تهکوک جلوی در اتاق وحشت :
÷خب چیزی نمیخوای به هیونگت بگی
_توچی نمیخوای بگی
÷رل زدم اما اون دختره
_منم رل زدم اونم دختره
÷پس حله
_حله دارلینگ
~های گایز من اومدم
ویو هانول :
وقتی هااون رو دیدیم منو ا/ت دوییدیم سمت هااون و محکم بغلش کردیم
~باشه بابا آروم
+بچه ها دیر شده بدویین بریم تو اتاق وحشت
~اوکیییی
×بزن بریم
÷بیب آرومتر الان میوفتی
^موچی باشه آروم باش
_بانی بانی خوبی باش
÷چرا حرفمون رو گوش ندادن
_نمیدونم
^اینارو الان ولش رفتم عقب موندیم
_اوکی بریم تهیونگ بیا
÷اوک
۸.۷k
۲۹ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.