عشق بازی پارت ۲۸
با جیغ زدن رزی هوسوک ترسید و به رزی نگاه کرد. تهیونگ هم یقه هوسوک رو گرفت تمام زورش را گذاشت و با کلش به کله ی هوسوک زد. هوسوک هم پرت شد و بیهوش شد.
رزی دست جیسو رو گرفت و لباسش رو تنش کرد جنی هم از اون طرف گرفتش و بردنش بیرون. تهیونگ هم رفت دنبال جیمین.
چهار نفره رفتن دنبال جیمین.
تهیونگ رفت و به جیمین کمک کرد. جیمین دستش ضربه خورده بود ولی بازم مقاومت میکرد. تهیونگ که اومد...
جیمین: تهیونگ تو برو
تهیونگ: نه من بدون تو نمیرم
رفت و ژرفین رو حل داد ولی ژرفین نیوفتاد و اونم میخواست تهیونگ رو حل بده که بیهوش شد
تهیونگ و جیمین تعجب کردند که ژرفین افتاد و پشتش جنی رو دید که با یک میله زده بود تو سره ژرفین.
تهیونگ: 😰
جیمین: بابا ایول
جنی: 😊
رفتن بیرون که جیسو افتاد رو زمین و هیچی نفهمید.
رزی: جیغ جیسو
جنی: وای حالت خوبه
با هم جیسو رو بلند کردن
رزی: باید ببریمش بیمارستان
جیمین و تهیونگ: بریم
رفتن سوار ماشینی شدن که تهیونگ و جیمین و جنی با هم اومده بودن
رسیدن بیمارستان و جیسو بستری شد
رزی استرس داشت و نگران بود
جنی: وای خدا کنه حالش خوب باشه
دکتر اومد و گفت:...
رزی دست جیسو رو گرفت و لباسش رو تنش کرد جنی هم از اون طرف گرفتش و بردنش بیرون. تهیونگ هم رفت دنبال جیمین.
چهار نفره رفتن دنبال جیمین.
تهیونگ رفت و به جیمین کمک کرد. جیمین دستش ضربه خورده بود ولی بازم مقاومت میکرد. تهیونگ که اومد...
جیمین: تهیونگ تو برو
تهیونگ: نه من بدون تو نمیرم
رفت و ژرفین رو حل داد ولی ژرفین نیوفتاد و اونم میخواست تهیونگ رو حل بده که بیهوش شد
تهیونگ و جیمین تعجب کردند که ژرفین افتاد و پشتش جنی رو دید که با یک میله زده بود تو سره ژرفین.
تهیونگ: 😰
جیمین: بابا ایول
جنی: 😊
رفتن بیرون که جیسو افتاد رو زمین و هیچی نفهمید.
رزی: جیغ جیسو
جنی: وای حالت خوبه
با هم جیسو رو بلند کردن
رزی: باید ببریمش بیمارستان
جیمین و تهیونگ: بریم
رفتن سوار ماشینی شدن که تهیونگ و جیمین و جنی با هم اومده بودن
رسیدن بیمارستان و جیسو بستری شد
رزی استرس داشت و نگران بود
جنی: وای خدا کنه حالش خوب باشه
دکتر اومد و گفت:...
۶۴.۶k
۰۶ اردیبهشت ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.