نفرین شده
پارت ۲۵
ا/ت: عع؟..شما اینجا چیکار میکنید؟
کوک: آقای هوانگ گفت!.. حداقل بهم میگفتی
ا/ت: بابا جی هو حوصله اش سر رفته بود منم برای اینکه تنها نباشم به می یونگ گفتم باهم باشی
آقای چانگ: خوب کاری کردی..
کوک: (روبه جی هو) خب آقا پسر من چطوره؟
جی هو: (خنده و دست زدن)
آقای چو: شبیه ا/ته..
کوک: آره.. :)
ا/ت:)
آقای چانگ: وایی وقت شامه..اینجا یه سانگمیون فروشی داره..بریم اونجا..مهمون من..
کوک: نمیخواد..
آقای چانگ: حرف نباشه!
کوک: خنده* باشه بابا
**
جی هو: ناله و گریه*
ا/ت: پسرم گشنشه؟..
کوک: بزار من بهش شیر بدم..شیشه رو بده!
ا/ت: باشه*
کوک: بردمش بیرون تا راحت تر شیر بخوره..بعد چند دقیقه خوابش برد و آروم گذاشتمش تو کالسکه*
*بعد شام*
ا/ت: دستتون درد نکنه
آقای چانگ: خواهش میکنم
کوک: خداحافظ
می یونگ: خدانگهدار
*
کوک: آقای هوانگ گفته ماشین سر جاشه..خودش برگشته خونه...( جی هو رو گذاشتم صندلی پشت زیرشم یه تشک انداختم)
ا/ت:* اومد نشست کنارم ( پشت فرمون) و پیشونیم رو بوسید..ما بهترین مامان و بابایم :)
ا/ت: اهوم
ا/ت: عع؟..شما اینجا چیکار میکنید؟
کوک: آقای هوانگ گفت!.. حداقل بهم میگفتی
ا/ت: بابا جی هو حوصله اش سر رفته بود منم برای اینکه تنها نباشم به می یونگ گفتم باهم باشی
آقای چانگ: خوب کاری کردی..
کوک: (روبه جی هو) خب آقا پسر من چطوره؟
جی هو: (خنده و دست زدن)
آقای چو: شبیه ا/ته..
کوک: آره.. :)
ا/ت:)
آقای چانگ: وایی وقت شامه..اینجا یه سانگمیون فروشی داره..بریم اونجا..مهمون من..
کوک: نمیخواد..
آقای چانگ: حرف نباشه!
کوک: خنده* باشه بابا
**
جی هو: ناله و گریه*
ا/ت: پسرم گشنشه؟..
کوک: بزار من بهش شیر بدم..شیشه رو بده!
ا/ت: باشه*
کوک: بردمش بیرون تا راحت تر شیر بخوره..بعد چند دقیقه خوابش برد و آروم گذاشتمش تو کالسکه*
*بعد شام*
ا/ت: دستتون درد نکنه
آقای چانگ: خواهش میکنم
کوک: خداحافظ
می یونگ: خدانگهدار
*
کوک: آقای هوانگ گفته ماشین سر جاشه..خودش برگشته خونه...( جی هو رو گذاشتم صندلی پشت زیرشم یه تشک انداختم)
ا/ت:* اومد نشست کنارم ( پشت فرمون) و پیشونیم رو بوسید..ما بهترین مامان و بابایم :)
ا/ت: اهوم
۱۷.۲k
۲۵ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.