وقتی ولت کرد پارت ۵
_باشع فقط زود بیایید برای شام
یجی. باشه بابایی
بعد ۱۸ مین از استخر در اومدیم
لباسامون عوض کردیم و موهامونم خشک کردیم
داشتم با سونا (همکلاسیش) چت می کردم که مامان صدامون زد برای شام گوشیم و گذاشتم رو میز
داشتیم شام می خوردیم که یهو صدای زنگ گوشیم سکوت و شکست. با دیدن کسی که زنگ زده قلبم ریخت
لیام بود که داشت زنگ میزد گوشی و فوری سایلنت کردم که با صدای بابا که قشنگ از بغل گوشم می یومد ترسیدم
_کی بود؟
*وایی ترسیدم بابا چرا بی خبر اومدی
_گفتم کی بود
*هی هیشکی (ترسیده و لکنت گرفته)
_نمیشع که هیشکی پس بگو کی بود
*عا مزاحم تلفنی بود
_مطمئنی؟
*آره آره مطمئنم
_اوک پس بدو بیا باهم بریم سر میز شام
*باشه بابایی
وایی بخیر گذشت وگرنه الان کارتون خواب شده بودم
بعد از شام
به همه شب بخیر گفتم رفتم تو اتاقم و به لیام زنگ زدم
مکالمه ی لیام و جینا
لیام. چطوری بیبی
*وایییی چرا زنگ زدی کم مونده بود از رابطمون با خبر بشن
لیام. باشه عشقم حالا نگران نباش دلم برات تنگ شده کی میایی پیشم
*ببخشید چند روزه سرم شلوغه تا کارام اوک بشه میام پیشت
لیام. نه اصن الان میام دنبالت
*نههه آخه نصف شب کجا بریم
لیام. همین که گفتم
*خو بزار حداقل همه بخوابن بعد بیا دنبالم
لیام. باش بیبی پس ساعت 3 میام دنبالت
که یهو قطع کرد
*دیوونه (با لبخند)
یجی. باشه بابایی
بعد ۱۸ مین از استخر در اومدیم
لباسامون عوض کردیم و موهامونم خشک کردیم
داشتم با سونا (همکلاسیش) چت می کردم که مامان صدامون زد برای شام گوشیم و گذاشتم رو میز
داشتیم شام می خوردیم که یهو صدای زنگ گوشیم سکوت و شکست. با دیدن کسی که زنگ زده قلبم ریخت
لیام بود که داشت زنگ میزد گوشی و فوری سایلنت کردم که با صدای بابا که قشنگ از بغل گوشم می یومد ترسیدم
_کی بود؟
*وایی ترسیدم بابا چرا بی خبر اومدی
_گفتم کی بود
*هی هیشکی (ترسیده و لکنت گرفته)
_نمیشع که هیشکی پس بگو کی بود
*عا مزاحم تلفنی بود
_مطمئنی؟
*آره آره مطمئنم
_اوک پس بدو بیا باهم بریم سر میز شام
*باشه بابایی
وایی بخیر گذشت وگرنه الان کارتون خواب شده بودم
بعد از شام
به همه شب بخیر گفتم رفتم تو اتاقم و به لیام زنگ زدم
مکالمه ی لیام و جینا
لیام. چطوری بیبی
*وایییی چرا زنگ زدی کم مونده بود از رابطمون با خبر بشن
لیام. باشه عشقم حالا نگران نباش دلم برات تنگ شده کی میایی پیشم
*ببخشید چند روزه سرم شلوغه تا کارام اوک بشه میام پیشت
لیام. نه اصن الان میام دنبالت
*نههه آخه نصف شب کجا بریم
لیام. همین که گفتم
*خو بزار حداقل همه بخوابن بعد بیا دنبالم
لیام. باش بیبی پس ساعت 3 میام دنبالت
که یهو قطع کرد
*دیوونه (با لبخند)
۲.۲k
۰۹ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.