سرنوشت نوشته نشده
پارت 20
جیمین: تعریف کن چطور دیدیش
ا. ت: تعریف کردن سیر تا پیاز قضیه و بعد پاشد و رفت تو اتاق
جیمین: یعنی چی... همه ی این اتفاقات افتاده بود و اون یک کلمه بهم نگفت
هوپی: ادم باش جیمین اون برای سلامت این جونت این کار رو کرد تو حق عصبانیت رو نداری
نامی: این اتفاقات نمیتونه تصادفی باشه حتما ی نفر مارو زیر نظر داره جیمین تو به کسی گفتی کسی چیزی دید
جیمین: نه من به هیچکی نگفتن
میا: وای
همه: چته
میا: فکر کنم تقصیر منه
کوکی و ته جین و سوا: چییییی
جیمین: تو مگه چیکار کردی بگوووو
میا: پر بازدید ترین عکس پیجم عکسیه که من ی لباس پوشیدم و ا. ت هم دقیق همون لباسایی رو پوشیده که تو کلاب اومد باهاشون
جیمین: وااااای میا بدبخت شدیم
سوا: الان من باید بیام بدبختت کنم
میا: عععه عععه خو به من چه از کجا میدونستم این اتفاقات میوفته
شوگا: برو برو پیش ا. ت و باهاش حرف بزن ما اینحا ی راه حلی پیدا میکنیم
ویو به اتاق
ا. ت رو تخت زانو هاشو بغل کرده بود و به ی نقطه خیره شده بود که جیمین دوتا تق زد و درو باز کرد
جیمین: ا. ت
ا. ت خودشو درست کرد (بله جیمین)
جیمین نشست کنارش
و جعله ی موسیقی که بهش داده بود رو باز کرد
جیمین: ببخسید ببخشید که بخاطر من نزدیک بود جونت به خطر بیفته نگا ما امشب ی حشن خانوادگی داریم و من برات ی لباس سفارش دادم میشه امشب بیای بام
ا. ت: ها مگه نگفته بودی رابطمون باید پنهانی باشه
جیمین: میدونم ولی دیگه خستم شد میخوام همجا جار بزنم که تو عشقمی
و پاشد و رفت
ویو به بعد از ظهر
ا. ت: از خواب پاشدم رفتم دیت و صورتمو شستم اومدم بیرون که دیدم ی لباس سیاه قشنگ(اسلاید2)رو تختمه
جیمین دوتا تق زد و اومد تو
جیمین: ها خوشت اومد
یلا سریع اماده شو میخوایم بریم اول دور بزنیم بعد میریم جشن سریع ی لباس خوشمل و کیوت پوسیدم و رفتیم دور دور
ویو ساعت 10
☆امیدوارم اون جشنه خوب پیش بره
☆ایا اون کسی که ا. ت رو تهدید کرد به تهدیدش عمل میکنه یا نه
جواب سوال را در پارت بعد میفهمید
حمایت کن کیوتیـــــ♡♡
جیمین: تعریف کن چطور دیدیش
ا. ت: تعریف کردن سیر تا پیاز قضیه و بعد پاشد و رفت تو اتاق
جیمین: یعنی چی... همه ی این اتفاقات افتاده بود و اون یک کلمه بهم نگفت
هوپی: ادم باش جیمین اون برای سلامت این جونت این کار رو کرد تو حق عصبانیت رو نداری
نامی: این اتفاقات نمیتونه تصادفی باشه حتما ی نفر مارو زیر نظر داره جیمین تو به کسی گفتی کسی چیزی دید
جیمین: نه من به هیچکی نگفتن
میا: وای
همه: چته
میا: فکر کنم تقصیر منه
کوکی و ته جین و سوا: چییییی
جیمین: تو مگه چیکار کردی بگوووو
میا: پر بازدید ترین عکس پیجم عکسیه که من ی لباس پوشیدم و ا. ت هم دقیق همون لباسایی رو پوشیده که تو کلاب اومد باهاشون
جیمین: وااااای میا بدبخت شدیم
سوا: الان من باید بیام بدبختت کنم
میا: عععه عععه خو به من چه از کجا میدونستم این اتفاقات میوفته
شوگا: برو برو پیش ا. ت و باهاش حرف بزن ما اینحا ی راه حلی پیدا میکنیم
ویو به اتاق
ا. ت رو تخت زانو هاشو بغل کرده بود و به ی نقطه خیره شده بود که جیمین دوتا تق زد و درو باز کرد
جیمین: ا. ت
ا. ت خودشو درست کرد (بله جیمین)
جیمین نشست کنارش
و جعله ی موسیقی که بهش داده بود رو باز کرد
جیمین: ببخسید ببخشید که بخاطر من نزدیک بود جونت به خطر بیفته نگا ما امشب ی حشن خانوادگی داریم و من برات ی لباس سفارش دادم میشه امشب بیای بام
ا. ت: ها مگه نگفته بودی رابطمون باید پنهانی باشه
جیمین: میدونم ولی دیگه خستم شد میخوام همجا جار بزنم که تو عشقمی
و پاشد و رفت
ویو به بعد از ظهر
ا. ت: از خواب پاشدم رفتم دیت و صورتمو شستم اومدم بیرون که دیدم ی لباس سیاه قشنگ(اسلاید2)رو تختمه
جیمین دوتا تق زد و اومد تو
جیمین: ها خوشت اومد
یلا سریع اماده شو میخوایم بریم اول دور بزنیم بعد میریم جشن سریع ی لباس خوشمل و کیوت پوسیدم و رفتیم دور دور
ویو ساعت 10
☆امیدوارم اون جشنه خوب پیش بره
☆ایا اون کسی که ا. ت رو تهدید کرد به تهدیدش عمل میکنه یا نه
جواب سوال را در پارت بعد میفهمید
حمایت کن کیوتیـــــ♡♡
۵.۳k
۰۴ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.