سناریو(درخواستی)
وقتیاولینبارپیششونپری*ودمیشی
متیو:ا/ت؟چیزی شده؟نیم ساعته تو دستشویی چیکار میکنی؟
ا/ت:مت...متیو
متیو:چیشده؟
ا/ت:من....من...من پد میخوام
متیو:صبر کن الان برات میارم
.
.
تئودور:کلافه دستی میکشه لای موهاش،اخرین امیدش بود،ازت پرسید:پری*ودی؟
با بغض میگی:آره
تئودور:الان واست پد میارم
.
.
دراکو:ایشون از همون ادل خبر داره و تاریخ پری*ودت و میدونه
.
.
لورنزو:ا/ت واقعا داری دیوونم میکنی؟چرا از اون اتاق نمیایی بیرون؟چیزی شده؟اگه حالت بده میخوایی بریم دکتر؟
ا/ت:من...من پد نیاز دارم(با لحن آروم)
لورنزو:چند ثانیه صبر کن،الان واست میارمش
.
.
ریگولوس:مثل دراکو(به علت کمبود ایده😗)
.
.
تام:ا/ت خوبی؟چیشده یک ساعته توی دستشویی ای!
ا/ت:تام ....من یه چیزی نیاز دارم
تام:چی؟
ا/ت:پدبهداشتی(بابغض)
تام:هی...هی گریه نکن....الان واست میارم....فقط گریه نکن باشه؟
متیو:ا/ت؟چیزی شده؟نیم ساعته تو دستشویی چیکار میکنی؟
ا/ت:مت...متیو
متیو:چیشده؟
ا/ت:من....من...من پد میخوام
متیو:صبر کن الان برات میارم
.
.
تئودور:کلافه دستی میکشه لای موهاش،اخرین امیدش بود،ازت پرسید:پری*ودی؟
با بغض میگی:آره
تئودور:الان واست پد میارم
.
.
دراکو:ایشون از همون ادل خبر داره و تاریخ پری*ودت و میدونه
.
.
لورنزو:ا/ت واقعا داری دیوونم میکنی؟چرا از اون اتاق نمیایی بیرون؟چیزی شده؟اگه حالت بده میخوایی بریم دکتر؟
ا/ت:من...من پد نیاز دارم(با لحن آروم)
لورنزو:چند ثانیه صبر کن،الان واست میارمش
.
.
ریگولوس:مثل دراکو(به علت کمبود ایده😗)
.
.
تام:ا/ت خوبی؟چیشده یک ساعته توی دستشویی ای!
ا/ت:تام ....من یه چیزی نیاز دارم
تام:چی؟
ا/ت:پدبهداشتی(بابغض)
تام:هی...هی گریه نکن....الان واست میارم....فقط گریه نکن باشه؟
۲.۹k
۳۰ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.