پارت هشت دختری در مزرعه
(داداشش درو باز کرد)
+سلام
-سلام
+چرا انقدر دیر اومدی پام شکست دو ساعت، واستادم
-خیله خب دوستام، اینجان
+چیییییی؟؟؟؟ دوستات اینجان؟؟؟؟
-آره
+هعی💔💔
.......................
+حالا من چجوری بیام تو؟؟؟؟؟؟
-خب چرا نمیتونی بیای؟؟؟
+من خجالتیممممممم
-خب بیا پشت من قایم شو
+اما یونجو من قدم ازت بلند تره
-خم شو خب
+اوکی
-حالا بیا بریم
........................
در حالی که یونجو عین احمقا راه میرفت که هارو پشتش دیده نشه
+سلام به همگی
هیچکس جوابشو نداد
+سرخ شدن لپ و خجالت
........... خوشبختانه رفتن توی اتاقش(منحرف نشین بی ادبا)
+بنظرت منو دیدن؟؟؟
-نه بابا
+سلام
-سلام
+چرا انقدر دیر اومدی پام شکست دو ساعت، واستادم
-خیله خب دوستام، اینجان
+چیییییی؟؟؟؟ دوستات اینجان؟؟؟؟
-آره
+هعی💔💔
.......................
+حالا من چجوری بیام تو؟؟؟؟؟؟
-خب چرا نمیتونی بیای؟؟؟
+من خجالتیممممممم
-خب بیا پشت من قایم شو
+اما یونجو من قدم ازت بلند تره
-خم شو خب
+اوکی
-حالا بیا بریم
........................
در حالی که یونجو عین احمقا راه میرفت که هارو پشتش دیده نشه
+سلام به همگی
هیچکس جوابشو نداد
+سرخ شدن لپ و خجالت
........... خوشبختانه رفتن توی اتاقش(منحرف نشین بی ادبا)
+بنظرت منو دیدن؟؟؟
-نه بابا
۱.۶k
۱۶ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.