پارت 1
پارت 1
"این دفعه دیگه چیکارم دارین؟"
جونگوک پرسید درحالیکه خودشو تلپی روی صندلی قرمز مزخرفی که
توی اتاق مدیر بود، پرت کرد. همونطور که جونگوک بخاطر صندلی
کوفتی ای که روش نشسته بود توی جاش پیچ و تاب میخورد، مدیر
عینکش رو روی چشمش ثابت کرد و از سر ناامیدی و بی نتیجه
موندن کارهاش درمورد این پسر، کمی نمادین شروع به خاروندن
دماغش کرد.
"تو خودت میدونی واسه چی صدات زدم مگه نه، جئون جونگوک؟"
جوری گفت که کامال مشخص بود سالها از دست این پسر و رفتارهای
عجیبش، رنج و عذاب زیادی رو تحمل کرده.
"من؟ از کجا بدونم؟"
جونگوک گفت و نیشخند زد؛ و از نظر مدیر این یعنی اون میدونست
که چه غلطی کرده که باز کارش به دفتر مدیر کشیده. جونگوک اغلب
روز رو توی دفتر مدیر میگذرونه؛ اونقدر که میتونه زمان دقیق و مارک
قهوه ای که موقع جر و بحث سفارش میده رو از حفظ بگه. اون اونقدر
خرابکاری میکنه و تنبیه میشه که هرروز مجبوره 2 ساعت بعد از بقیه
ی دانش آموزا مدرسه رو ترک کنه )تنبیه مدارس: اگه شما کار اشتباهی انجام بدید،
باید یک تایم خاصی رو بعد از اتمام مدرسه در کالس تنبیه سپری کرده و به اشتباهتون فکر کنید.(
"مسخره بازی درنیار، بی مغز."
مدیر گفت و چشم غره ای نثارش کرد. جونگوک با بی خیالی شونه ای
باال انداخت و همونطور که عقب میرفت و به پشت صندلی تکیه میداد،
حواسش به مدیر بود که داشت یکسری برگه رو میزش مرتب میکرد.
"این آخرین باریه که ازت میگذرم."
جونگوک بی حوصله چرخی به چشمهاش داد و سکوت کرد. اونا
همیشه عادت دارن اینطوری دانش آموزا رو بترسونن اما درنهایت بهش
عمل نمیکنن، و همیشه بازم به این جمله ختم میشه، “این آخرین
"این دفعه دیگه چیکارم دارین؟"
جونگوک پرسید درحالیکه خودشو تلپی روی صندلی قرمز مزخرفی که
توی اتاق مدیر بود، پرت کرد. همونطور که جونگوک بخاطر صندلی
کوفتی ای که روش نشسته بود توی جاش پیچ و تاب میخورد، مدیر
عینکش رو روی چشمش ثابت کرد و از سر ناامیدی و بی نتیجه
موندن کارهاش درمورد این پسر، کمی نمادین شروع به خاروندن
دماغش کرد.
"تو خودت میدونی واسه چی صدات زدم مگه نه، جئون جونگوک؟"
جوری گفت که کامال مشخص بود سالها از دست این پسر و رفتارهای
عجیبش، رنج و عذاب زیادی رو تحمل کرده.
"من؟ از کجا بدونم؟"
جونگوک گفت و نیشخند زد؛ و از نظر مدیر این یعنی اون میدونست
که چه غلطی کرده که باز کارش به دفتر مدیر کشیده. جونگوک اغلب
روز رو توی دفتر مدیر میگذرونه؛ اونقدر که میتونه زمان دقیق و مارک
قهوه ای که موقع جر و بحث سفارش میده رو از حفظ بگه. اون اونقدر
خرابکاری میکنه و تنبیه میشه که هرروز مجبوره 2 ساعت بعد از بقیه
ی دانش آموزا مدرسه رو ترک کنه )تنبیه مدارس: اگه شما کار اشتباهی انجام بدید،
باید یک تایم خاصی رو بعد از اتمام مدرسه در کالس تنبیه سپری کرده و به اشتباهتون فکر کنید.(
"مسخره بازی درنیار، بی مغز."
مدیر گفت و چشم غره ای نثارش کرد. جونگوک با بی خیالی شونه ای
باال انداخت و همونطور که عقب میرفت و به پشت صندلی تکیه میداد،
حواسش به مدیر بود که داشت یکسری برگه رو میزش مرتب میکرد.
"این آخرین باریه که ازت میگذرم."
جونگوک بی حوصله چرخی به چشمهاش داد و سکوت کرد. اونا
همیشه عادت دارن اینطوری دانش آموزا رو بترسونن اما درنهایت بهش
عمل نمیکنن، و همیشه بازم به این جمله ختم میشه، “این آخرین
۲.۱k
۱۱ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.