قسمت دوم
ا.ت میره یه کوچولو رنگ میریزه روی جیهوپ
و بله شرچع میشه رنگ بازی هردوتاشون انگار رفته بودن تو وان صورتی
جیهوپ:یاااا نگا کن اگر رنگ کم بیاریم چی
ا.ت:خیلی خوش میگذره ولی
جیهوپ:پس بیخیال باز میخرم مهم اینه به تو خوش بگذره
ا.ت:پسر جنتلمن خودمیییی...راستی یه چیز بگم
جیهوپ:هرچند تا چیز دوست داری بگو
ا.ت:تا حالا شده بهم بگی شغلت چیه؟؟؟نهههه نشدههه حالا که دارم باهات زندگی میکنم باید بهم بگی(اخم خیلییییی کیوت)
جیهوپ:قول میدی وقتی گفتم ازم نترسی
ا.ت:تو ترس ندارییی بعدشم من عاشقتم هیچ وقت ازت نمی ترسم
جیهوپ:قول دادیا
ا.ت:قولللل
جیهوپ:من روی دیونه ها ازمایش انجام میدم ازمایش ژنتیک
ا.ت: یعنی چیکارشون میکنی
جیهوپ:من رو شون آزمایش هایی انجام میدم که باعث میشه بعضی از انا دیگه انسان نباش یا بعضی هاشون دیونه بشن که دیگه نتونن مثل قبل بشن البته من این ازمایش و با اجازه ی خودشون انجام میدم
ا.ت:چر..چرا این کار و باهاشون میکنی؟؟؟به چی می خوای برسی؟؟؟؟
جیهوپ:من با این کار میتونم متوجه چیزایی بشم که درکش برای تو خیلی سخته ا.ت حالا دیگه ذهنتو درگیرش نکن بریم غذا بخوریم
ا.ت:اهوم بریم
ا.ت تو دلش:ان خیلی کارش ترسناکه و من نمیدونم به چی می خواد برسی اما گفت خود ان افراد این اجازه رو بهش میدن پس فکر نکنم مشکلی باشه شاید توی پیشرفت علم هم کمک کنه واقعا نمیدونم اما...خطرناک نیست که دارم با همچین ادمی که بیرونش عین فرشته هاست اما درونش عین دیونه هاست زندگی میکنم؟؟؟درونش واقعا دیونه است که داره همچین آزمایشاتی انجام میده اما نکنه رو خودشم ازمایش میمنه هوففففف الان بهت شک میکنه ا.ت اروم باشششش من اینجام تا ان و دست گیر کنم نباید بزارم احساساتم یه دیونه رو نجات بده نه نمیزارم
(یک ماه بعد)
جیهوپ:اوت اینجا چخبره
ا.ت:هوپی من معذرت می خوام اما کاری که تو میکنی جرمه من معمور مخفی کره ام و نمی تونم اجازه بدم به کارت اماده بدی تا وقتی این دیونه بازیا و بزار کنار و درمان بشی یاید توی زندان خصوصی بمونی....من اینکار و به خاطر خودت و کره کردم و این و بدون من دوست داشتنم الکی نبود از ته دلم دوست داشتم و دارم
قول میدونم که زود تموم بشه اگر دیگه دست از این کارات برداری...باید قول بدی خوب بشی تا بتونم دوباره دوستت داشته باشم...باشه؟
جیهوپ:ا.ت تو بهم خیانت کردی بعد ازم توقع داری باز دوست داشته باشممممم چراااا چرا ازم سو استقاده کردیییی چراااااا من دوست داشتممممم لعنتیییی لعنت بهتتتت لعنت به همتوننن(داد)(پلیسا از بازوش گرفته بودن و داشتن میکشیدنش که این داد میزد)
ا.ت:من و ببخش چاگی اما این بهترین کار بود(گریه و این و خیلی اروم گفت)
جنی امد از شونه ی ا.ت گرفت و نازش کرد:تو بهترین کار و کردی ا.ت افرین بهت دختر تو خیلی قوی منم کمکت میکنم که خودتو جم و جور کنی باشه؟ :))
ا.ت:ممنون جنی
.
.
.
.
.
.
.
ویو راوی(بلههععععع ادمین گلتون امدددددد وسطططط😂😂انگار عروسی قرار قر بدم)
بعد از یک سال جیهوپ بد تر شده بود و نمیشد درمانش کرد و بعد از ان اوت هنوز عاشقش بود و به ملاقات هوپی که میرفت میدید ان درمان نمیشه خیلی گریه میکرد اما هیچ کاری ازش بر نمیومد بنابر این دادگاه به جیهوپ حق تصمیم داد ازش پرسیدن دوست داری با این وضعیت توی این زندان خصوصی زندگی کنه و اگر بتونه درمان بشه یا همین الان زندگیشو تموم کنه توی دادگاه اوت هم بود و بلند شد خواست داد بزنه که دید جیهوپ بلند بلند داره میخنده خیلی ترسناک بود اما بعد هوپی گفت :هیچ کس حق نداره زندگی من و ازم بگیره من هروقت به خوام درمان میشم عوضییییی تو هیچ حق تصمیم برا من نداریییی دوست داری خودم بکشمت و به زندگی نکپتت پایان بدم یا نههههه
ا.ت با بغض فقط نگاش میکرد و این پایان داستان و زندگی عاشقانه ی انا بود ا.ت نمی دونست اشتباه کرده یا نه اما این و میدونست کاری کرد که هوپیش دیگه نتونه عین ادمیزاد باشه فقط میتونست خودشو سر زنش کنه اما هوپی بدتر و بدتر شد به جایی رسید که تبدیل به سایکوی واقعی شده بود و منتظر روزی بود که بتونه از کسی که عاشقش بود و هنوز عاشقشه انتقام بگیره و بعد بمیره ان براش انتقام مهم ترین چیز بود پس روزی که می خواست رسید سال ۲۰۲۹ روزی که میتونست ا.ت رو ببینه و انتقامشو ازش بگیره
(بریم توی زمان ۲۰۲۹ تا از زبون انا ماجرا رو ببینیم)
و بله شرچع میشه رنگ بازی هردوتاشون انگار رفته بودن تو وان صورتی
جیهوپ:یاااا نگا کن اگر رنگ کم بیاریم چی
ا.ت:خیلی خوش میگذره ولی
جیهوپ:پس بیخیال باز میخرم مهم اینه به تو خوش بگذره
ا.ت:پسر جنتلمن خودمیییی...راستی یه چیز بگم
جیهوپ:هرچند تا چیز دوست داری بگو
ا.ت:تا حالا شده بهم بگی شغلت چیه؟؟؟نهههه نشدههه حالا که دارم باهات زندگی میکنم باید بهم بگی(اخم خیلییییی کیوت)
جیهوپ:قول میدی وقتی گفتم ازم نترسی
ا.ت:تو ترس ندارییی بعدشم من عاشقتم هیچ وقت ازت نمی ترسم
جیهوپ:قول دادیا
ا.ت:قولللل
جیهوپ:من روی دیونه ها ازمایش انجام میدم ازمایش ژنتیک
ا.ت: یعنی چیکارشون میکنی
جیهوپ:من رو شون آزمایش هایی انجام میدم که باعث میشه بعضی از انا دیگه انسان نباش یا بعضی هاشون دیونه بشن که دیگه نتونن مثل قبل بشن البته من این ازمایش و با اجازه ی خودشون انجام میدم
ا.ت:چر..چرا این کار و باهاشون میکنی؟؟؟به چی می خوای برسی؟؟؟؟
جیهوپ:من با این کار میتونم متوجه چیزایی بشم که درکش برای تو خیلی سخته ا.ت حالا دیگه ذهنتو درگیرش نکن بریم غذا بخوریم
ا.ت:اهوم بریم
ا.ت تو دلش:ان خیلی کارش ترسناکه و من نمیدونم به چی می خواد برسی اما گفت خود ان افراد این اجازه رو بهش میدن پس فکر نکنم مشکلی باشه شاید توی پیشرفت علم هم کمک کنه واقعا نمیدونم اما...خطرناک نیست که دارم با همچین ادمی که بیرونش عین فرشته هاست اما درونش عین دیونه هاست زندگی میکنم؟؟؟درونش واقعا دیونه است که داره همچین آزمایشاتی انجام میده اما نکنه رو خودشم ازمایش میمنه هوففففف الان بهت شک میکنه ا.ت اروم باشششش من اینجام تا ان و دست گیر کنم نباید بزارم احساساتم یه دیونه رو نجات بده نه نمیزارم
(یک ماه بعد)
جیهوپ:اوت اینجا چخبره
ا.ت:هوپی من معذرت می خوام اما کاری که تو میکنی جرمه من معمور مخفی کره ام و نمی تونم اجازه بدم به کارت اماده بدی تا وقتی این دیونه بازیا و بزار کنار و درمان بشی یاید توی زندان خصوصی بمونی....من اینکار و به خاطر خودت و کره کردم و این و بدون من دوست داشتنم الکی نبود از ته دلم دوست داشتم و دارم
قول میدونم که زود تموم بشه اگر دیگه دست از این کارات برداری...باید قول بدی خوب بشی تا بتونم دوباره دوستت داشته باشم...باشه؟
جیهوپ:ا.ت تو بهم خیانت کردی بعد ازم توقع داری باز دوست داشته باشممممم چراااا چرا ازم سو استقاده کردیییی چراااااا من دوست داشتممممم لعنتیییی لعنت بهتتتت لعنت به همتوننن(داد)(پلیسا از بازوش گرفته بودن و داشتن میکشیدنش که این داد میزد)
ا.ت:من و ببخش چاگی اما این بهترین کار بود(گریه و این و خیلی اروم گفت)
جنی امد از شونه ی ا.ت گرفت و نازش کرد:تو بهترین کار و کردی ا.ت افرین بهت دختر تو خیلی قوی منم کمکت میکنم که خودتو جم و جور کنی باشه؟ :))
ا.ت:ممنون جنی
.
.
.
.
.
.
.
ویو راوی(بلههععععع ادمین گلتون امدددددد وسطططط😂😂انگار عروسی قرار قر بدم)
بعد از یک سال جیهوپ بد تر شده بود و نمیشد درمانش کرد و بعد از ان اوت هنوز عاشقش بود و به ملاقات هوپی که میرفت میدید ان درمان نمیشه خیلی گریه میکرد اما هیچ کاری ازش بر نمیومد بنابر این دادگاه به جیهوپ حق تصمیم داد ازش پرسیدن دوست داری با این وضعیت توی این زندان خصوصی زندگی کنه و اگر بتونه درمان بشه یا همین الان زندگیشو تموم کنه توی دادگاه اوت هم بود و بلند شد خواست داد بزنه که دید جیهوپ بلند بلند داره میخنده خیلی ترسناک بود اما بعد هوپی گفت :هیچ کس حق نداره زندگی من و ازم بگیره من هروقت به خوام درمان میشم عوضییییی تو هیچ حق تصمیم برا من نداریییی دوست داری خودم بکشمت و به زندگی نکپتت پایان بدم یا نههههه
ا.ت با بغض فقط نگاش میکرد و این پایان داستان و زندگی عاشقانه ی انا بود ا.ت نمی دونست اشتباه کرده یا نه اما این و میدونست کاری کرد که هوپیش دیگه نتونه عین ادمیزاد باشه فقط میتونست خودشو سر زنش کنه اما هوپی بدتر و بدتر شد به جایی رسید که تبدیل به سایکوی واقعی شده بود و منتظر روزی بود که بتونه از کسی که عاشقش بود و هنوز عاشقشه انتقام بگیره و بعد بمیره ان براش انتقام مهم ترین چیز بود پس روزی که می خواست رسید سال ۲۰۲۹ روزی که میتونست ا.ت رو ببینه و انتقامشو ازش بگیره
(بریم توی زمان ۲۰۲۹ تا از زبون انا ماجرا رو ببینیم)
۱۶.۸k
۱۰ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.