بوکسر دوست داشتنی:)
بوکسر دوست داشتنی:)
P8
"ویو صبح"
بینا: ا.تتتییی بیدار شووو
ا.ت: اوم...ساعت چنده خروس بی محل
بینا: ایش...10:00
ا.ت: بریم یونگی و بیدار کنیم؟(ذوق.خنده)
بینا: پس فکر کردی برای چی بیدارت کردم؟(لبخند شیطانی)
"تو اتاق شوگا"
ا.ت: ۱...۲......۳(زیرلب)
ا.ت: *جیغ*یونگیااااااااا
"شوگا حتی یه تکون کوچولو هم نخورد"
بینا: اتیشششششش....ایییی...سوختیممم
ا.ت: تلاش نکن خواهرم(پوکر) بی فایدست!
بینا: اوم درسته...ولی من یه راه بهتر دارم!
"بینا رفت و نارنگی اورد و رو تخت شوگا نشست"
بینا: اوم...چه نارنگی خوشمزه اییی(دهنش و صدا می آورد و میخورد)
"یهو شوگا با دستش مچ بینا رو گرفت و نارنگی رو ازش گرفت"
شوگا: با خط قرمزم بیدارم میکنی!؟
بینا: خب بیدار نمیشدی(خنده)
شوگا: هوف...(نارنگی خورد و..)حالا چرا بیدارم کردین احمقا؟
ا.ت: یااا...درست صحبت کن هیونگ!
بینا: میخواستیم خبر بدیم داریم میریم بازار
شوگا: خب به کی...به من چه
بینا: محض اطلاع...(کارت یونگی و گرفت)با کارت شما
ا.ت: (خنده)فرار کننن
شوگا: اهایییییی...بیا اینجاااا...پول ندارممم
P8
"ویو صبح"
بینا: ا.تتتییی بیدار شووو
ا.ت: اوم...ساعت چنده خروس بی محل
بینا: ایش...10:00
ا.ت: بریم یونگی و بیدار کنیم؟(ذوق.خنده)
بینا: پس فکر کردی برای چی بیدارت کردم؟(لبخند شیطانی)
"تو اتاق شوگا"
ا.ت: ۱...۲......۳(زیرلب)
ا.ت: *جیغ*یونگیااااااااا
"شوگا حتی یه تکون کوچولو هم نخورد"
بینا: اتیشششششش....ایییی...سوختیممم
ا.ت: تلاش نکن خواهرم(پوکر) بی فایدست!
بینا: اوم درسته...ولی من یه راه بهتر دارم!
"بینا رفت و نارنگی اورد و رو تخت شوگا نشست"
بینا: اوم...چه نارنگی خوشمزه اییی(دهنش و صدا می آورد و میخورد)
"یهو شوگا با دستش مچ بینا رو گرفت و نارنگی رو ازش گرفت"
شوگا: با خط قرمزم بیدارم میکنی!؟
بینا: خب بیدار نمیشدی(خنده)
شوگا: هوف...(نارنگی خورد و..)حالا چرا بیدارم کردین احمقا؟
ا.ت: یااا...درست صحبت کن هیونگ!
بینا: میخواستیم خبر بدیم داریم میریم بازار
شوگا: خب به کی...به من چه
بینا: محض اطلاع...(کارت یونگی و گرفت)با کارت شما
ا.ت: (خنده)فرار کننن
شوگا: اهایییییی...بیا اینجاااا...پول ندارممم
۳.۳k
۰۷ آبان ۱۴۰۳