معشوقه ی کیم
#معشوقه_ی_کیم
پارت ۱۷
نونا پاشد و رفت تو اتاق مهمان بعد ۱۰ مین اومد و از خونه رفت بیرون. شروع کردم به غذا کوفت کردن غذام که تموم شد غذای هان سو تازه اومد . هان سو رفت روی مبل و شروع کرد فیلم دیدن و غذا خوردن . رفتم کنارش نشستم بعد ۲۰ مین غذای هان سو تموم شد و دراز کشید و سرش رو گذاشت رو زانوم و باهم شروع کردیم فیلم دیدن بعد نیم ساعت صدای جیسو اومد که میگفت: هوی تهیونگ بیا سفارشامون اومد ۳ بار حرفشو تکرار کرد و بعدش اومد تو هان سو بلند شد و سلام داد جیسو هم جوابشو داد جیسو با زبون اشاره ازم پرسید که این کیه و من گفتم : آها معرفی نکردم جیسو خواهرم هان سو هم همسرم جیسو گفت: خوشبختم هان سو هم گفت منم همینطور گفتم : حالا چی تورو از اسپانیا کشونده اینجا گفت : داداش خرم من تا 1 سال اینجا هستم . متاسفانه هتل نتونستم رزرو کنم خونه ی مامانم نمیتونستم برم پس اومدم خونه تو . با تعجب گفتم : خوش اومدی ولی برای چی اومدی کره؟؟؟ گفت : هیچی بابا با دوستام شرطبندی کردیم من باختم مجبور شدم بیام . گفتم : تو که همیشه میپیچونی این سری هم بپیچون تازه استاد جرزنی هم که هستی چطور آخه؟؟؟ جیسو یه نفس عمیق کشید و کفشش رو در آورد و افتاد دنبالم گفت : کره خر یه بار دیگه بگو چی گفتی خودم جرت بدم وایساااا
پارت ۱۷
نونا پاشد و رفت تو اتاق مهمان بعد ۱۰ مین اومد و از خونه رفت بیرون. شروع کردم به غذا کوفت کردن غذام که تموم شد غذای هان سو تازه اومد . هان سو رفت روی مبل و شروع کرد فیلم دیدن و غذا خوردن . رفتم کنارش نشستم بعد ۲۰ مین غذای هان سو تموم شد و دراز کشید و سرش رو گذاشت رو زانوم و باهم شروع کردیم فیلم دیدن بعد نیم ساعت صدای جیسو اومد که میگفت: هوی تهیونگ بیا سفارشامون اومد ۳ بار حرفشو تکرار کرد و بعدش اومد تو هان سو بلند شد و سلام داد جیسو هم جوابشو داد جیسو با زبون اشاره ازم پرسید که این کیه و من گفتم : آها معرفی نکردم جیسو خواهرم هان سو هم همسرم جیسو گفت: خوشبختم هان سو هم گفت منم همینطور گفتم : حالا چی تورو از اسپانیا کشونده اینجا گفت : داداش خرم من تا 1 سال اینجا هستم . متاسفانه هتل نتونستم رزرو کنم خونه ی مامانم نمیتونستم برم پس اومدم خونه تو . با تعجب گفتم : خوش اومدی ولی برای چی اومدی کره؟؟؟ گفت : هیچی بابا با دوستام شرطبندی کردیم من باختم مجبور شدم بیام . گفتم : تو که همیشه میپیچونی این سری هم بپیچون تازه استاد جرزنی هم که هستی چطور آخه؟؟؟ جیسو یه نفس عمیق کشید و کفشش رو در آورد و افتاد دنبالم گفت : کره خر یه بار دیگه بگو چی گفتی خودم جرت بدم وایساااا
۴.۵k
۰۵ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.