🖤 بلک گرل 🖤 پارت ۵🩶🩶🩶🩶🩶
🖤 بلک گرل 🖤 پارت ۵🩶🩶🩶🩶🩶
ویو مایکی
توکا چان با متورش رفت و منو دراکن موندیم به دراکن گفتم .
مایکی : دراکن به هیچ کس نگو که توکا چان میاد فقط بگو مهمون ویژه داریم نگو دختره یا پسره فقط بگ......
دراکن نزاشت حرف مایکی تموم بشه و گفت.
دراکن : باشه باشه فهمیدم میگم مهمون داریم همین .
مایکی : خوبه که فهمیدی .
دراکن : الان تو فکر کردی داری با کی حرف می زنی .
مایکی : منم بهتره برم خونه
دراکن : برو دیگه منم رفتم
از دراکن جدا شدم سوار متورم شدم و به سمت خونه رفتم .
🌟در خانه🌟
وقتی رفتم تو اما رو دیدم که تو افکارش غرق شده بود اما تا منو دید گفت:
اما: مایکی من دلم میخواد مبارز شکست ناپذیر رو از نزدیک ببینم .
مایکی : با لبخند شیطانی منم همین طور 😁
راستی اما امروز همراه من به گنگ میای
اما هم چون میدونستم دارکنم اون جاست گفت ساعت چند
مایکی : ساعت ۸ باید اونجا باشیم
اما: الان ساعت ۴نیمه باید آماده بشم برو کنار مایکی سر راهی
مایکی در ذهن : آخه دخترا این همه وقت برای آماده شدن رو میخان چی کار (نویسنده : عزیزم تو نمی فهمی ول کن )
و بلاخره اما آماده شد ساعت ۷و ۴۵ دقیقه راه افتادیم و زود رسیدیم .
به اما گفتم همین جا بمون تا من برم یک کاری دارم زود برمی گردم باید برم و توکا چان رو پیدا کنم ........... .
دوستان پارت بعد در مورد توکا هستش که تو این ساعت چه کرده منظورم توی گنگ و گفتم عکس مخفیگاه دارک نایت رو میزارم 🆗👋👋👋👋👋👋بای 🖤🖤🖤🖤🖤🖤
ویو مایکی
توکا چان با متورش رفت و منو دراکن موندیم به دراکن گفتم .
مایکی : دراکن به هیچ کس نگو که توکا چان میاد فقط بگو مهمون ویژه داریم نگو دختره یا پسره فقط بگ......
دراکن نزاشت حرف مایکی تموم بشه و گفت.
دراکن : باشه باشه فهمیدم میگم مهمون داریم همین .
مایکی : خوبه که فهمیدی .
دراکن : الان تو فکر کردی داری با کی حرف می زنی .
مایکی : منم بهتره برم خونه
دراکن : برو دیگه منم رفتم
از دراکن جدا شدم سوار متورم شدم و به سمت خونه رفتم .
🌟در خانه🌟
وقتی رفتم تو اما رو دیدم که تو افکارش غرق شده بود اما تا منو دید گفت:
اما: مایکی من دلم میخواد مبارز شکست ناپذیر رو از نزدیک ببینم .
مایکی : با لبخند شیطانی منم همین طور 😁
راستی اما امروز همراه من به گنگ میای
اما هم چون میدونستم دارکنم اون جاست گفت ساعت چند
مایکی : ساعت ۸ باید اونجا باشیم
اما: الان ساعت ۴نیمه باید آماده بشم برو کنار مایکی سر راهی
مایکی در ذهن : آخه دخترا این همه وقت برای آماده شدن رو میخان چی کار (نویسنده : عزیزم تو نمی فهمی ول کن )
و بلاخره اما آماده شد ساعت ۷و ۴۵ دقیقه راه افتادیم و زود رسیدیم .
به اما گفتم همین جا بمون تا من برم یک کاری دارم زود برمی گردم باید برم و توکا چان رو پیدا کنم ........... .
دوستان پارت بعد در مورد توکا هستش که تو این ساعت چه کرده منظورم توی گنگ و گفتم عکس مخفیگاه دارک نایت رو میزارم 🆗👋👋👋👋👋👋بای 🖤🖤🖤🖤🖤🖤
۵.۶k
۲۶ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.