تکپارتی.عروس مرده
دخترک که مثل همیشه لباس عروسش را که قرار بود در روز عروسی اش بپوشد را تن کردو به سمت پلی راهی شد که زندگی او و امید آسمانی اش را بهم پیوند زده بود.برای دخترک قصه ی ما دیدگاه مردم مهم نبود،این که بهش بگن عروس مرده یا عروس فراری .او همیشه سر ساعت ۱۷ روی پل منتظر امیدش بود با این که آخرین بار اورا در پارچه ای سفید و کنار فرشته ی مرگ دیده بود ولی هنوز هم یک لامپ قدیمی و کم نور در ته قلبش سعی داشت که انید را در روح اون روشن نگه دارد.دخترک از پله ها پل بالا رفت و رسید به روی پل،به جای همیشگی رفت و به نرده تکیه داد.
او به آبی که از زیر پل عبور می کرد نگاه می کرد.اب مثل زندگی زود می گذشت و با گذشت هر ثانیه لامپ کم نور تر می شد و در آخر رسید به جایی که نور لامپ کاملا از بین رفت.با خاموش شدن لامپ دخترک خورد را رها کردو وقتی چشمانش رو باز کرد قیافه ی شاینش را دید که مثل همیشه می درخشید و در بین درخشش لب می زد
:((شاینم نباید الان می یومدی!))
اخبار.امروز جسد دختر ۲۴ ساله را زیر پل پیدا کردنند.مشخص شده وی بر اثر خودکشی جان خود را باخته است.
(بچه ها درخواستی بدید ایده ندارم)
او به آبی که از زیر پل عبور می کرد نگاه می کرد.اب مثل زندگی زود می گذشت و با گذشت هر ثانیه لامپ کم نور تر می شد و در آخر رسید به جایی که نور لامپ کاملا از بین رفت.با خاموش شدن لامپ دخترک خورد را رها کردو وقتی چشمانش رو باز کرد قیافه ی شاینش را دید که مثل همیشه می درخشید و در بین درخشش لب می زد
:((شاینم نباید الان می یومدی!))
اخبار.امروز جسد دختر ۲۴ ساله را زیر پل پیدا کردنند.مشخص شده وی بر اثر خودکشی جان خود را باخته است.
(بچه ها درخواستی بدید ایده ندارم)
۶.۳k
۱۰ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.