پارت ۲
لینو: اووو هان پیر خیلی وقته ندیدمت
آقای هان: هی لی بس کن تو میدونی ما برای چی اینجاییم برای بستن قرارداد نه شوخی های چرت تو
لینو: اوکی هان پیر بیا قرارداد مون و ببندیم
قراداد شرکت و بستن
آقای هان: لی خوشحال نشدم دیدمت ولی خب امیدوارم همکاری خوبی داشته باشیم
لینو: منم راستی لی شنیدم پسر داری
آقای هان: داشتم
لینو: ها؟
آقای هان: هیچی اصلا به تو چه من رفتم بای بای
لینو: پیرمرد بای(خنده)
چقدر ازش بدم میاد عیووووووو
ویو جیسونگ:
امروز یه پسر بهم خورد و کل قهوه اش ریخت رو لباسم ولی خیلی خوشتیپ بود
هعی رفتم خونه و لباسم و شستم و رفتم رو تختم نشستم که دیدم یه پیام اومده برام
اون یارو که پیام داده: سلام آقای جیسونگ رئیس میگن که فردا بیاین اعمارت کارتون داره
گوشی رو خاموش کردم من نمیفهمم چرا باید برم به اون اعمارت لعنتی از همشون بدم میاد
____________
بقیش جمعه ی دیگه میدونم خیلی بد شد...
بای باییییی
آقای هان: هی لی بس کن تو میدونی ما برای چی اینجاییم برای بستن قرارداد نه شوخی های چرت تو
لینو: اوکی هان پیر بیا قرارداد مون و ببندیم
قراداد شرکت و بستن
آقای هان: لی خوشحال نشدم دیدمت ولی خب امیدوارم همکاری خوبی داشته باشیم
لینو: منم راستی لی شنیدم پسر داری
آقای هان: داشتم
لینو: ها؟
آقای هان: هیچی اصلا به تو چه من رفتم بای بای
لینو: پیرمرد بای(خنده)
چقدر ازش بدم میاد عیووووووو
ویو جیسونگ:
امروز یه پسر بهم خورد و کل قهوه اش ریخت رو لباسم ولی خیلی خوشتیپ بود
هعی رفتم خونه و لباسم و شستم و رفتم رو تختم نشستم که دیدم یه پیام اومده برام
اون یارو که پیام داده: سلام آقای جیسونگ رئیس میگن که فردا بیاین اعمارت کارتون داره
گوشی رو خاموش کردم من نمیفهمم چرا باید برم به اون اعمارت لعنتی از همشون بدم میاد
____________
بقیش جمعه ی دیگه میدونم خیلی بد شد...
بای باییییی
۳۰۸
۱۸ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.