پارت اخر عشق خطرناک
(۱هفته بعد)
(علامت کوک+ علامت ا،ت_)
+دس کوچولو اماده ای؟بیا دیگه یک ساعته اینجام
_چقد غر میزنی اومدم
+خوب شد پات سالم شد وگرنه پنج ساعت دیگه باید وایمیستادم
_اینطوری کنی نمیامااا
+غلط کردم
_خب اومدم
+بدو سوار ماشین شو از پروازمون جانمونیم
خلاصه سوار هواپیما شدیم و ا،ته خوابالوعم خوابید منم اهنگ گوس میدادم که حس کردم هواپیما نشست
+ا،ت ا،تت دس کوچولو پاشو
_هوممم......باشه...پنج دیقه فقط
+بابا خونه نیستیم رسیدیم الان پاریسیم
_هااعع اها باشه
رفتیم هتل اتاق گرفتیم من برای شب برنامه ریزی کرده بودم یوپرایزم جلوی برج ایفل بود
تا ساعت نه خلاصه کلی کلنجار رفتیم که اون شیرموز برای منه یا اون که البته برا من بود🙂اما خوردش.......
+ا،ت پاشو بریم بیرون
_باشه اما بهتر نیس صب بریم؟
+اگه نیای کل شیرموزارو میخورم
_خیلی بدجنسی
+میدونم🤣
خلاصه اماده شدیم من همه چیزو اماده کردم
رسیدیم جلوی برج ایفل
_عهه کوک نگا اونجا بستنی داره برم بگیرم؟
+ام قبلش یکم صبر کن
_چر.......
با فشفشه هایی که تو هوا بود حرفم نصفه موند
همینجور خیره بودم که وقتی تموم شد اومدم با کوک حرف بزنم دیدم زانو زده و یه جعبه حلقه تو دستشه
+ا،ت،عشق زندگیم حاضری تا اخر عمر پیشم باشی و سر شیرموزام باهم بحث کنیمو اخر تو شیرموزامو بخوری من توت فرنگیاتو،حاضری هر روز صب با من بلند شی........بامن ازدواج میکنی؟
_ک.....کوک.....من.......اره....من با تمام وجودم میگم ارهههه
بعدش کوک بلند سدو منو تو بغلش فشار داد و پنج ماه بعد عروسی گرفتیمو با خوشی زندگی کردیم.....😆
(علامت کوک+ علامت ا،ت_)
+دس کوچولو اماده ای؟بیا دیگه یک ساعته اینجام
_چقد غر میزنی اومدم
+خوب شد پات سالم شد وگرنه پنج ساعت دیگه باید وایمیستادم
_اینطوری کنی نمیامااا
+غلط کردم
_خب اومدم
+بدو سوار ماشین شو از پروازمون جانمونیم
خلاصه سوار هواپیما شدیم و ا،ته خوابالوعم خوابید منم اهنگ گوس میدادم که حس کردم هواپیما نشست
+ا،ت ا،تت دس کوچولو پاشو
_هوممم......باشه...پنج دیقه فقط
+بابا خونه نیستیم رسیدیم الان پاریسیم
_هااعع اها باشه
رفتیم هتل اتاق گرفتیم من برای شب برنامه ریزی کرده بودم یوپرایزم جلوی برج ایفل بود
تا ساعت نه خلاصه کلی کلنجار رفتیم که اون شیرموز برای منه یا اون که البته برا من بود🙂اما خوردش.......
+ا،ت پاشو بریم بیرون
_باشه اما بهتر نیس صب بریم؟
+اگه نیای کل شیرموزارو میخورم
_خیلی بدجنسی
+میدونم🤣
خلاصه اماده شدیم من همه چیزو اماده کردم
رسیدیم جلوی برج ایفل
_عهه کوک نگا اونجا بستنی داره برم بگیرم؟
+ام قبلش یکم صبر کن
_چر.......
با فشفشه هایی که تو هوا بود حرفم نصفه موند
همینجور خیره بودم که وقتی تموم شد اومدم با کوک حرف بزنم دیدم زانو زده و یه جعبه حلقه تو دستشه
+ا،ت،عشق زندگیم حاضری تا اخر عمر پیشم باشی و سر شیرموزام باهم بحث کنیمو اخر تو شیرموزامو بخوری من توت فرنگیاتو،حاضری هر روز صب با من بلند شی........بامن ازدواج میکنی؟
_ک.....کوک.....من.......اره....من با تمام وجودم میگم ارهههه
بعدش کوک بلند سدو منو تو بغلش فشار داد و پنج ماه بعد عروسی گرفتیمو با خوشی زندگی کردیم.....😆
۲۳.۴k
۲۰ آبان ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۶۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.