p.24 Rosaline
+اها که اینطور...منم حواسم سرجاش نبود وگرنه اصلا اون کارو انجام نمیدادم...
پوزخند زدم
_درسته.. میخوام برم اگه کاری ندارین...
+یه موضوع دیگه هم هست
از جاش پاشد
+قراره واسه تعطیلات و استراحت کارمندا بریم مسافرت همین نزدیکیا.
_خب؟
+توعم باید بیای
_اجباریه؟
به بالا نگاه کرد
+اجباری که نیست..هرطور راحتی..اما مربیتونم میخواد بیاد اونجا واستون کلاس بزاره...حالا خودت میدونی...شاید دوست نداری اینجا کارکنی
نفسمو کلافه بیرون دادم
_باید فکرامو کنم
+تااخر امشب وقت داری چون فردا صبح راه میفتیم...
با تعجب گفتم:
_فردا؟
+اره
_من اصلا امادگیشو ندارم الان
+باید امادگیشم پیدا کنی...شماره کارتتو از امور مالی گرفتم و یه مقدار پول بهت قرض دادم موقتا
_ممنون ولی من به پول شما دس نمیزنم چون نیاز ندارم
+میخوای بری مسافرتا... همینطور میخوای بیای آبروی شرکتو ببری؟
پوزخند زدم
_باشه...قرضه دیگه..پس میدم
سرشو تکون داد
+من دیگه باید برم خونه...سر درد دارم.. دنبالم بیا
_منم میخوام برم خونه... خداحافظ
+میخوام ببینم کجا خونه گرفتی
_ولی من نمیخوام کسی بفهمه
+میرسونمت
_ولی خودم...
زد توحرفم
+گفتم میرسونمت
و راه افتاد سمت در خروجی و به یکی زنگ زد و حدودا ۵ دقیقه بعد ماشیشنشو اوردن...سوار شد و بوق زد که منم برم...
کلافه نفسمو بیرون دادم و راه افتادم سمت ماشین و سوار شدم و راه افتادیم
حدودا ۱۰ دقیقه هیچ حرفی بینمون رد و بدل نشد
+داشبوردو باز کن
بدون هیچ حرفی داشبوردو باز کردم
یه کارتن گوشی داخلش بود
+ورش دار
ورش داشنم و گرفتمش سمتش
+میخواستم بعدا بهت بدمش ولی الان بهش نیاز داری
_واسه منه؟
+اره واسه توعه
_اما من نمیخوامش...
+روزی که اومدی خونه من گوشی داشتی
_وتو ازم گرفتیش
+اره بخاطر همینم اینوبرات گرفتم
_نمیخوامش
روکرد سمتم...
+من التماست نکردم رائل...گفتم ورشدار...
_میشه لطفا حواست به رانندگیت باشه؟ و اینکه تونمیتونی به من دستور بدی
+شمارمم توش سیوکردم...فردام خودم میام دنبالت
_خودمم میتونم بیام
عصبی دنده روعوض کرد
+آدرس...
_سمت راست خیابون اولی
+تهیونگم خونتو بلده؟
_نه...
یه لبخند محو در حد دوثانیه نشست رو لبش
_البته فعلا نمیدونه
پوزخند زدم
_درسته.. میخوام برم اگه کاری ندارین...
+یه موضوع دیگه هم هست
از جاش پاشد
+قراره واسه تعطیلات و استراحت کارمندا بریم مسافرت همین نزدیکیا.
_خب؟
+توعم باید بیای
_اجباریه؟
به بالا نگاه کرد
+اجباری که نیست..هرطور راحتی..اما مربیتونم میخواد بیاد اونجا واستون کلاس بزاره...حالا خودت میدونی...شاید دوست نداری اینجا کارکنی
نفسمو کلافه بیرون دادم
_باید فکرامو کنم
+تااخر امشب وقت داری چون فردا صبح راه میفتیم...
با تعجب گفتم:
_فردا؟
+اره
_من اصلا امادگیشو ندارم الان
+باید امادگیشم پیدا کنی...شماره کارتتو از امور مالی گرفتم و یه مقدار پول بهت قرض دادم موقتا
_ممنون ولی من به پول شما دس نمیزنم چون نیاز ندارم
+میخوای بری مسافرتا... همینطور میخوای بیای آبروی شرکتو ببری؟
پوزخند زدم
_باشه...قرضه دیگه..پس میدم
سرشو تکون داد
+من دیگه باید برم خونه...سر درد دارم.. دنبالم بیا
_منم میخوام برم خونه... خداحافظ
+میخوام ببینم کجا خونه گرفتی
_ولی من نمیخوام کسی بفهمه
+میرسونمت
_ولی خودم...
زد توحرفم
+گفتم میرسونمت
و راه افتاد سمت در خروجی و به یکی زنگ زد و حدودا ۵ دقیقه بعد ماشیشنشو اوردن...سوار شد و بوق زد که منم برم...
کلافه نفسمو بیرون دادم و راه افتادم سمت ماشین و سوار شدم و راه افتادیم
حدودا ۱۰ دقیقه هیچ حرفی بینمون رد و بدل نشد
+داشبوردو باز کن
بدون هیچ حرفی داشبوردو باز کردم
یه کارتن گوشی داخلش بود
+ورش دار
ورش داشنم و گرفتمش سمتش
+میخواستم بعدا بهت بدمش ولی الان بهش نیاز داری
_واسه منه؟
+اره واسه توعه
_اما من نمیخوامش...
+روزی که اومدی خونه من گوشی داشتی
_وتو ازم گرفتیش
+اره بخاطر همینم اینوبرات گرفتم
_نمیخوامش
روکرد سمتم...
+من التماست نکردم رائل...گفتم ورشدار...
_میشه لطفا حواست به رانندگیت باشه؟ و اینکه تونمیتونی به من دستور بدی
+شمارمم توش سیوکردم...فردام خودم میام دنبالت
_خودمم میتونم بیام
عصبی دنده روعوض کرد
+آدرس...
_سمت راست خیابون اولی
+تهیونگم خونتو بلده؟
_نه...
یه لبخند محو در حد دوثانیه نشست رو لبش
_البته فعلا نمیدونه
۲.۷k
۲۲ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.