ری اکشن ران اگ دامن کوتاه بپوشید:) پارت۱:)
بفرمایید از ران هم درخواست دادید نوشتم براتون:)
.
ران:
.
ران داخل اتاق کارش درحال بازی کردن با چند تا برگه بود معلوم بود ک کامل سرش شلوغه وقتی از سر کار اومد همینجوری با کت شلوارش رفت ت اتاق کارش و هنوز نیومده بیرون تنها کاری ک کرده اینکه فقط ی لیوان شربت ک ا/ت براش درست کرده رو خورده و کت و جلیقش رو در آورده.
ا/ت هم شیطنتش گرفت و کل خونه رو سریع تمیز کرد و با شمع و چند تا گل برگ گل تزیین کرد و وارد اتاق شد و ی دوش گرفت.
وقتی از حموم اومد بیرون ی آرایش ملایم مرد و لباس نیم تنه و دامن کوتاه سفیدش رو پوشید و موهاش رو صاف سشوار کشید و لختش کرد و اون عطر ملایم و خوش بویی ک خود ران بهش کادو داده بود رو ب خودش زد.
حالا ا/ت ما کامل آماده شده بود.
ا/ت آروم در اتاق کار ران رو باز کرد و وارد اتاق شد و آروم در رو پشت سرش بست.
وقتی وارد اتاق شد ی خورده عصبی و ناراحت شد ک ران بهش اهمیت نداد حتی نگاشم نکرد.
آروم سمت ران رفت و ی بوسه روی گونش گذاشت و ران رو بغل کرد و گفت:
ا/ت:ددییی نمیایی بیرون دلم برات تنگ شده از صبح ک داخل شرکتی و الآنم اینجا همش داری کار میکنی.
ا/ت یکم منتظر موند تا ری اکشن ران رو ببینه اما ری اکشنش اصلا برای ا/ت خوب نبود.
ران دست ا/ت رو حول داد و گفت:
ران: ا/ت الان وقت این کار نیست نمیبینی سرم شلوغه این کارم خیلی مهم تره.
ا/ت عصبی شد و داد کشید.
ا/ت:ران:
.
ران داخل اتاق کارش درحال بازی کردن با چند تا برگه بود معلوم بود ک کامل سرش شلوغه وقتی از سر کار اومد همینجوری با کت شلوارش رفت ت اتاق کارش و هنوز نیومده بیرون تنها کاری ک کرده اینکه فقط ی لیوان شربت ک ا/ت براش درست کرده رو خورده و کت و جلیقش رو در آورده.
ا/ت هم شیطنتش گرفت و کل خونه رو سریع تمیز کرد و با شمع و چند تا گل برگ گل تزیین کرد و وارد اتاق شد و ی دوش گرفت.
وقتی از حموم اومد بیرون ی آرایش ملایم مرد و لباس نیم تنه و دامن کوتاه سفیدش رو پوشید و موهاش رو صاف سشوار کشید و لختش کرد و اون عطر ملایم و خوش بویی ک خود ران بهش کادو داده بود رو ب خودش زد.
حالا ا/ت ما کامل آماده شده بود.
ا/ت آروم در اتاق کار ران رو باز کرد و وارد اتاق شد و آروم در رو پشت سرش بست.
وقتی وارد اتاق شد ی خورده عصبی و ناراحت شد ک ران بهش اهمیت نداد حتی نگاشم نکرد.
آروم سمت ران رفت و ی بوسه روی گونش گذاشت و ران رو بغل کرد و گفت:
ا/ت:ددییی نمیایی بیرون دلم برات تنگ شده از صبح ک داخل شرکتی و الآنم اینجا همش داری کار میکنی.
ا/ت یکم منتظر موند تا ری اکشن ران رو ببینه اما ری اکشنش اصلا برای ا/ت خوب نبود.
ران دست ا/ت رو حول داد و گفت:
ران: ا/ت الان وقت این کار نیست نمیبینی سرم شلوغه این کارم خیلی مهم تره.
ا/ت عصبی شد و داد کشید.
ا/ت: ...
.
بله تا پارت بعد فعلاً خداحافظ:)
.
ران:
.
ران داخل اتاق کارش درحال بازی کردن با چند تا برگه بود معلوم بود ک کامل سرش شلوغه وقتی از سر کار اومد همینجوری با کت شلوارش رفت ت اتاق کارش و هنوز نیومده بیرون تنها کاری ک کرده اینکه فقط ی لیوان شربت ک ا/ت براش درست کرده رو خورده و کت و جلیقش رو در آورده.
ا/ت هم شیطنتش گرفت و کل خونه رو سریع تمیز کرد و با شمع و چند تا گل برگ گل تزیین کرد و وارد اتاق شد و ی دوش گرفت.
وقتی از حموم اومد بیرون ی آرایش ملایم مرد و لباس نیم تنه و دامن کوتاه سفیدش رو پوشید و موهاش رو صاف سشوار کشید و لختش کرد و اون عطر ملایم و خوش بویی ک خود ران بهش کادو داده بود رو ب خودش زد.
حالا ا/ت ما کامل آماده شده بود.
ا/ت آروم در اتاق کار ران رو باز کرد و وارد اتاق شد و آروم در رو پشت سرش بست.
وقتی وارد اتاق شد ی خورده عصبی و ناراحت شد ک ران بهش اهمیت نداد حتی نگاشم نکرد.
آروم سمت ران رفت و ی بوسه روی گونش گذاشت و ران رو بغل کرد و گفت:
ا/ت:ددییی نمیایی بیرون دلم برات تنگ شده از صبح ک داخل شرکتی و الآنم اینجا همش داری کار میکنی.
ا/ت یکم منتظر موند تا ری اکشن ران رو ببینه اما ری اکشنش اصلا برای ا/ت خوب نبود.
ران دست ا/ت رو حول داد و گفت:
ران: ا/ت الان وقت این کار نیست نمیبینی سرم شلوغه این کارم خیلی مهم تره.
ا/ت عصبی شد و داد کشید.
ا/ت:ران:
.
ران داخل اتاق کارش درحال بازی کردن با چند تا برگه بود معلوم بود ک کامل سرش شلوغه وقتی از سر کار اومد همینجوری با کت شلوارش رفت ت اتاق کارش و هنوز نیومده بیرون تنها کاری ک کرده اینکه فقط ی لیوان شربت ک ا/ت براش درست کرده رو خورده و کت و جلیقش رو در آورده.
ا/ت هم شیطنتش گرفت و کل خونه رو سریع تمیز کرد و با شمع و چند تا گل برگ گل تزیین کرد و وارد اتاق شد و ی دوش گرفت.
وقتی از حموم اومد بیرون ی آرایش ملایم مرد و لباس نیم تنه و دامن کوتاه سفیدش رو پوشید و موهاش رو صاف سشوار کشید و لختش کرد و اون عطر ملایم و خوش بویی ک خود ران بهش کادو داده بود رو ب خودش زد.
حالا ا/ت ما کامل آماده شده بود.
ا/ت آروم در اتاق کار ران رو باز کرد و وارد اتاق شد و آروم در رو پشت سرش بست.
وقتی وارد اتاق شد ی خورده عصبی و ناراحت شد ک ران بهش اهمیت نداد حتی نگاشم نکرد.
آروم سمت ران رفت و ی بوسه روی گونش گذاشت و ران رو بغل کرد و گفت:
ا/ت:ددییی نمیایی بیرون دلم برات تنگ شده از صبح ک داخل شرکتی و الآنم اینجا همش داری کار میکنی.
ا/ت یکم منتظر موند تا ری اکشن ران رو ببینه اما ری اکشنش اصلا برای ا/ت خوب نبود.
ران دست ا/ت رو حول داد و گفت:
ران: ا/ت الان وقت این کار نیست نمیبینی سرم شلوغه این کارم خیلی مهم تره.
ا/ت عصبی شد و داد کشید.
ا/ت: ...
.
بله تا پارت بعد فعلاً خداحافظ:)
۱۶.۲k
۰۷ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.