|my sweet dream|
|my sweet dream|
p⁷
*ویو ا.ت*
وقتی رفتم پشت فرمون متوجه شدم ماشین پشت خط شروع یکی ماشینش و آورد کنار ماشینم متوجه شدم حریفمه ناخواسته وارد مسابقه شدم.....با حرفایی که تهیونگ بهم گفت تعجب کردم چرا میخواست ببازم؟حالا اگه یکبار از حرفش سر پیچی کنم چیزی نمیشه،اما من میخوام به چشمش بیام،ولی با باختنم به چشم نمیاد پس من برنده این پیست میشم!«ا.ت بیخبر از اینکه حریفش یکی از سرسخت ترین مافیا و تقریبا دشمن تهیونگ هم میشه هست با شروع مسابقه با حریفش رقابت میکرد ، براش سخت بود برنده شدن اما تصمیمش و گرفته بود،آخرای مسابقه بود ماشین هاشون باهم برابر بود اما با فشار دکمه گاز هیدروژنی که ا.ت زد باعث شد برد این مسابقه رو به نام خودش بزنه ، طبق معمول همه تشویقش کردن اما تهیونگ،جیمین و جونگکوک یخ کردن و متوجه این شدن که ا.ت تو دردسر افتاده ، تهیونگ بدون درنگ رقت سمت ا.ت دید رنگ پریده هست ولی توجهی نکرد و گفت : مگه نگفتم بباز اونوقت از هیدروژن استفاده کردی؟
ا.ت:چرا ببازم وقتی میتونم برنده باشم؟؟
ته:حریفت یکی از سرسخت ترین مافیا های کره هست نگاهش کن ، ا.ت باید بریم وگرنه اتفاق خوبی نمیوفته
ا.ت:چرا شلوغش میکنی باهم صحبت میکنیم آروم میشه
ته:دختر تو نفهمی؟اصلا حرفای منو شنیدی؟»«ا.ت خواست جوابش و بده اما با صدای پشت سرشون ساکت شد وقتی برگشتن با چهره همون مرد مواجه شدن تهیونگ قیافه سرد و جدی داشت اما ا.ت با ملایمت نگاهش میکرد»
نیکلاس:اسمت ا.ت ، درسته؟
ا.ت:درسته و...شما؟
نیکلاس:پس منو نمیشناسی! نیکلاس لیستر هستم ، عضو مافیا کره!
ا.ت: اسمتون کره ای نیست ، کره ای نیستین؟
نیکلاس:خیر، روسی هستم اما از کودکی کره بزرگ شدم، میدونی نباید از من میبردی؟
ا.ت:چرا؟وقتی میتونم چرا انجامش ندم
ته:ا.ت ساکت"آروم زمزمه کرد"
نیکلاس:بزار حرفش و بزنه کیم، از جسارتش خوشم اومد، نسبتی باهاش داری؟
ته:دختر خالمه"ا.ت به خودش نزدیک کرد"
نیکلاس:حیف شد! مادام میشه منو آقای کیم و تنها بزارید؟
«ا.ت سرش و تکون داد و رفت پیش کلارا،جونگکوک و جیمین»
نیکلاس:چقدر؟؟
ته:چی چقدر؟!
نیکلاس:دختره
ته:دهنت و ببند اون فروشی نیست
نیکلاس:فکر میکردم مثل بقیه هست ، لج نکن یه قیمتی بده!
ته:برای بار آخر میگم اون فروشی نیست،اون دختر مال منه "با عصبانیت تو چشمای نیک نگاه کرد و گفت و بدون جواب ازش فاصله گرفت رفت سمت ا.ت دستش و گرفت و پرتش کرد تو ماشین در و محکم بست خودش هم سوار شد»
امیدوارم دوسش داشته باشید 💜
حمایت یادتون نره✨
#بی_تی_اس #بنگتن #آرمی #سناریو #فیک
p⁷
*ویو ا.ت*
وقتی رفتم پشت فرمون متوجه شدم ماشین پشت خط شروع یکی ماشینش و آورد کنار ماشینم متوجه شدم حریفمه ناخواسته وارد مسابقه شدم.....با حرفایی که تهیونگ بهم گفت تعجب کردم چرا میخواست ببازم؟حالا اگه یکبار از حرفش سر پیچی کنم چیزی نمیشه،اما من میخوام به چشمش بیام،ولی با باختنم به چشم نمیاد پس من برنده این پیست میشم!«ا.ت بیخبر از اینکه حریفش یکی از سرسخت ترین مافیا و تقریبا دشمن تهیونگ هم میشه هست با شروع مسابقه با حریفش رقابت میکرد ، براش سخت بود برنده شدن اما تصمیمش و گرفته بود،آخرای مسابقه بود ماشین هاشون باهم برابر بود اما با فشار دکمه گاز هیدروژنی که ا.ت زد باعث شد برد این مسابقه رو به نام خودش بزنه ، طبق معمول همه تشویقش کردن اما تهیونگ،جیمین و جونگکوک یخ کردن و متوجه این شدن که ا.ت تو دردسر افتاده ، تهیونگ بدون درنگ رقت سمت ا.ت دید رنگ پریده هست ولی توجهی نکرد و گفت : مگه نگفتم بباز اونوقت از هیدروژن استفاده کردی؟
ا.ت:چرا ببازم وقتی میتونم برنده باشم؟؟
ته:حریفت یکی از سرسخت ترین مافیا های کره هست نگاهش کن ، ا.ت باید بریم وگرنه اتفاق خوبی نمیوفته
ا.ت:چرا شلوغش میکنی باهم صحبت میکنیم آروم میشه
ته:دختر تو نفهمی؟اصلا حرفای منو شنیدی؟»«ا.ت خواست جوابش و بده اما با صدای پشت سرشون ساکت شد وقتی برگشتن با چهره همون مرد مواجه شدن تهیونگ قیافه سرد و جدی داشت اما ا.ت با ملایمت نگاهش میکرد»
نیکلاس:اسمت ا.ت ، درسته؟
ا.ت:درسته و...شما؟
نیکلاس:پس منو نمیشناسی! نیکلاس لیستر هستم ، عضو مافیا کره!
ا.ت: اسمتون کره ای نیست ، کره ای نیستین؟
نیکلاس:خیر، روسی هستم اما از کودکی کره بزرگ شدم، میدونی نباید از من میبردی؟
ا.ت:چرا؟وقتی میتونم چرا انجامش ندم
ته:ا.ت ساکت"آروم زمزمه کرد"
نیکلاس:بزار حرفش و بزنه کیم، از جسارتش خوشم اومد، نسبتی باهاش داری؟
ته:دختر خالمه"ا.ت به خودش نزدیک کرد"
نیکلاس:حیف شد! مادام میشه منو آقای کیم و تنها بزارید؟
«ا.ت سرش و تکون داد و رفت پیش کلارا،جونگکوک و جیمین»
نیکلاس:چقدر؟؟
ته:چی چقدر؟!
نیکلاس:دختره
ته:دهنت و ببند اون فروشی نیست
نیکلاس:فکر میکردم مثل بقیه هست ، لج نکن یه قیمتی بده!
ته:برای بار آخر میگم اون فروشی نیست،اون دختر مال منه "با عصبانیت تو چشمای نیک نگاه کرد و گفت و بدون جواب ازش فاصله گرفت رفت سمت ا.ت دستش و گرفت و پرتش کرد تو ماشین در و محکم بست خودش هم سوار شد»
امیدوارم دوسش داشته باشید 💜
حمایت یادتون نره✨
#بی_تی_اس #بنگتن #آرمی #سناریو #فیک
۱۰.۷k
۲۵ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.