مافیا گرل وحشی🖤
مافیا گرل وحشی🖤
ا/ت: تیر خورده بود نزدیک قلبم قول میدم اگه ی روز از تمرینم دست برمیداشتم الان بیهوش بودم رفتیم سوار ماشین شدیم منم کوک پشت بودیم و جیمین و شوگا جلو تهیونگ هم جلو ما نشسته بود(همون ماشین سه تیکه)جئون دستش رو اورد جلو گفت بزن قدش منم با دست راستم زدم به دستش
جیمین: پادشاه گرگ سفید و ملکه گرگ سیاه بالاخره متهد شدن
ا/ت: از این خبرا نیست هنوزم حاضرم هزار نفرو بکشم تا جئون رو زمین بزنم(باحالت بیحال و مکس)
چون نازنین تنها بود خونه گفتم بریم سمت خونه ما وقتی رسیدیم جیمین اومد منو کمک کرد و شوگا جئون رو وقتی رفتیم توی خونه نازنین با حالت ترسیده اومد سمتم
نازنین: خوبی؟؟ چی شده؟؟
جیمین: به دستش تیر خورده این شماره رو بگیر و به دکتر شخصیمون زنگ بزن بگو بیاد
نازنین: اهوم. از دستش گرفتم زنگ زدم
الو ببخشید از طرف آقای پارک جیمین زنگ میزنم
دکتر: بله بفرما
ببخشید میشه بیاین به این آدرس....
دکتر: همین الان
جیمین: ا/ت رو گذاشتم روی تخت و جونگ کوک هم شوگا برد توی ی اتاق دیگه فککنم این اتاق نازنین هست و اون اتاق ا/ت دکتر اومد دو نفر بودن منم از اتاق رفتم بیرون ک از پنجره دیدم نازنین روی تاپ نشسته داره به ماه نگاه میکنه
چرا تنها نشستی
نازنین: هوم؟؟ اها کسی نبود خواستم تنها باشم
پس فک منم مزاحمم
نازنین: نه اشکال نداره بیا بشین
من ا/ت رو از بچگی میشناسم هیچ وقت سر خم نکرد ی بار یادمه رفت و آمد توی خیابون اجازه نبود ولی ا/ت با پرویی رفت بیرون داداشش اون رو دید و جلوش رو گرفت
فلش بک
ا/ت: از سر راهم برو کنار
لوکا:رفت و آمد ممنوع کجا داری میری برگرد تو خونه
ا/ت: اگه نرم چه میشود؟؟
لوکا: چاقوم رو در اوردم خونت رو میریزم چطوره؟؟
ا/ت: عصبی شدم و با پا زدم به چاقوش افتاد زمین ک لوکا عصبی شد خواست منم بزنه که پدرم اومد و جلوش رو گرفت
پدر ا/ت: میبینی جیسو عین خودم پر غرور است و غیرتی ماشالله شاه پسرم
ا/ت: اره مثل خودت لاشی شده
لوکا: پدر چرا زنا اینجورین هرهروین هق هقوین زر زریوند اه خستم کرد هم این هخ مادرش دوتا ضعیفه
ا/ت: منم میگی ضعیفه پاشدم تا جون داشت زدمش منومیگی ارههههه
پایان فلش بک
جیمین: میگم چرا روزی ک کوک بهش گفت ضعیفه عصبی شد
نازنین: دقیقا
با جیمین رفتیم توی خونه ک دکتر اومد پایین
دکتر: حال جفتشون خوبه ولی مراقب خانم پارک باشید
نازنین: حتما رفتم بالا توی اتاقش داشت با گوشیش کار میکرد
به به ملکه گرگ سیاه خوبی؟
ا/ت: اره خوبم
کوک:رفتم توی اتاق ا/ت دیدم داره با نازنین حزف میزنه ملکه گرگ سیاه مزاحم نمیشیم خدافس
پارت هشتم🖤👸🏻
ا/ت: تیر خورده بود نزدیک قلبم قول میدم اگه ی روز از تمرینم دست برمیداشتم الان بیهوش بودم رفتیم سوار ماشین شدیم منم کوک پشت بودیم و جیمین و شوگا جلو تهیونگ هم جلو ما نشسته بود(همون ماشین سه تیکه)جئون دستش رو اورد جلو گفت بزن قدش منم با دست راستم زدم به دستش
جیمین: پادشاه گرگ سفید و ملکه گرگ سیاه بالاخره متهد شدن
ا/ت: از این خبرا نیست هنوزم حاضرم هزار نفرو بکشم تا جئون رو زمین بزنم(باحالت بیحال و مکس)
چون نازنین تنها بود خونه گفتم بریم سمت خونه ما وقتی رسیدیم جیمین اومد منو کمک کرد و شوگا جئون رو وقتی رفتیم توی خونه نازنین با حالت ترسیده اومد سمتم
نازنین: خوبی؟؟ چی شده؟؟
جیمین: به دستش تیر خورده این شماره رو بگیر و به دکتر شخصیمون زنگ بزن بگو بیاد
نازنین: اهوم. از دستش گرفتم زنگ زدم
الو ببخشید از طرف آقای پارک جیمین زنگ میزنم
دکتر: بله بفرما
ببخشید میشه بیاین به این آدرس....
دکتر: همین الان
جیمین: ا/ت رو گذاشتم روی تخت و جونگ کوک هم شوگا برد توی ی اتاق دیگه فککنم این اتاق نازنین هست و اون اتاق ا/ت دکتر اومد دو نفر بودن منم از اتاق رفتم بیرون ک از پنجره دیدم نازنین روی تاپ نشسته داره به ماه نگاه میکنه
چرا تنها نشستی
نازنین: هوم؟؟ اها کسی نبود خواستم تنها باشم
پس فک منم مزاحمم
نازنین: نه اشکال نداره بیا بشین
من ا/ت رو از بچگی میشناسم هیچ وقت سر خم نکرد ی بار یادمه رفت و آمد توی خیابون اجازه نبود ولی ا/ت با پرویی رفت بیرون داداشش اون رو دید و جلوش رو گرفت
فلش بک
ا/ت: از سر راهم برو کنار
لوکا:رفت و آمد ممنوع کجا داری میری برگرد تو خونه
ا/ت: اگه نرم چه میشود؟؟
لوکا: چاقوم رو در اوردم خونت رو میریزم چطوره؟؟
ا/ت: عصبی شدم و با پا زدم به چاقوش افتاد زمین ک لوکا عصبی شد خواست منم بزنه که پدرم اومد و جلوش رو گرفت
پدر ا/ت: میبینی جیسو عین خودم پر غرور است و غیرتی ماشالله شاه پسرم
ا/ت: اره مثل خودت لاشی شده
لوکا: پدر چرا زنا اینجورین هرهروین هق هقوین زر زریوند اه خستم کرد هم این هخ مادرش دوتا ضعیفه
ا/ت: منم میگی ضعیفه پاشدم تا جون داشت زدمش منومیگی ارههههه
پایان فلش بک
جیمین: میگم چرا روزی ک کوک بهش گفت ضعیفه عصبی شد
نازنین: دقیقا
با جیمین رفتیم توی خونه ک دکتر اومد پایین
دکتر: حال جفتشون خوبه ولی مراقب خانم پارک باشید
نازنین: حتما رفتم بالا توی اتاقش داشت با گوشیش کار میکرد
به به ملکه گرگ سیاه خوبی؟
ا/ت: اره خوبم
کوک:رفتم توی اتاق ا/ت دیدم داره با نازنین حزف میزنه ملکه گرگ سیاه مزاحم نمیشیم خدافس
پارت هشتم🖤👸🏻
۱۴.۱k
۱۸ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.