عشق یهویی
عشق یهویی
پارت ۴ (پارت اخر)
بعد چهار سال
باد پرده رو کنار زد و هوای تازه وارد اتاق کرد دستای کوک دور کمرم بود برگشتم سمتش و صورتش رو ناز کردم که باعث شد بیدار شه
کوک = کوچولو پاشدی
شروع کرد به ناز کردن موهام
لونا = اره
محکم بغلش کرد و کوک هم بغلش کرد
کوک = میدونی خیلی دوست دارم
لونا = منم خیلی دوست دارم
کوک بلند شد
کوک= پاشو برو دست و صورتت رو بشوره میرم صبحونه درست کنم
لونا =باشه
پاشدم و رفتم صورتم رو شستم و موهام رو شونه کردم کوک هم رفت و شروع کرد به صبحونه درست کرد و منم رفتم و از پشت بغل کرد
میخوام امروز دیگه بهش بگم پس گفتم
لونا = برات یه هدیه کوچولو دارم
کوک = امروز مگه چه روزی عه کادو واسه چی؟
لونا = واسه اینکه خیلی هوامو داری... مراقبم هم هستی برات کادو دارم
کوک = خب کادوت چیه؟
اروم دم گوشش گفتم
لونا = داری بابا میشی جناب جئون
کوک برگشت سمتم و محکم بغلم کرد
وپایان
وقتی تو نوشتن پایان های دردناک خوبم پایان های شادم اینجوری میشه 😂😂
نظرتون؟
یه حمایتمون نشه؟
پارت ۴ (پارت اخر)
بعد چهار سال
باد پرده رو کنار زد و هوای تازه وارد اتاق کرد دستای کوک دور کمرم بود برگشتم سمتش و صورتش رو ناز کردم که باعث شد بیدار شه
کوک = کوچولو پاشدی
شروع کرد به ناز کردن موهام
لونا = اره
محکم بغلش کرد و کوک هم بغلش کرد
کوک = میدونی خیلی دوست دارم
لونا = منم خیلی دوست دارم
کوک بلند شد
کوک= پاشو برو دست و صورتت رو بشوره میرم صبحونه درست کنم
لونا =باشه
پاشدم و رفتم صورتم رو شستم و موهام رو شونه کردم کوک هم رفت و شروع کرد به صبحونه درست کرد و منم رفتم و از پشت بغل کرد
میخوام امروز دیگه بهش بگم پس گفتم
لونا = برات یه هدیه کوچولو دارم
کوک = امروز مگه چه روزی عه کادو واسه چی؟
لونا = واسه اینکه خیلی هوامو داری... مراقبم هم هستی برات کادو دارم
کوک = خب کادوت چیه؟
اروم دم گوشش گفتم
لونا = داری بابا میشی جناب جئون
کوک برگشت سمتم و محکم بغلم کرد
وپایان
وقتی تو نوشتن پایان های دردناک خوبم پایان های شادم اینجوری میشه 😂😂
نظرتون؟
یه حمایتمون نشه؟
۸.۸k
۲۶ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.