(پارت۳۹)
جونگ کوک:وای این خیلی خوش مزست!
نامجون:وقتی که درباره ایران میخوندم فهمیدم که ظاهرا شما برای صبحونه غذا نمیخورید این خیلی برام جالب بود!
بعد از تموم شدن صبحانه اعضا گفتند که دیگه باید برای رفتن آماده بشن و کارهای عقب افتادشون رو انجام بدن.
نامجون:خیلی ازتون ممنونم خیلی بهمون خوش گذشت خیلی ممنونم ا/ت!
جین:من تابحال خونه کسی نمونده بودم و اینجا خیلی عالی بود و به من خوش گذشت!
شوگا:ا/ت تو واقعا توی همه چیز استعداد داری دوستدارم ازت کمک بگیرم!
جیهوپ:ا/ت تو خیلی مهربونی ازت ممنونم!
جیمین:من تاحالا توی اتاق یه آرمی نخوابیده بودم و اتاق ا/ت خیلی قشنگ و آرامش بخش بود!
وقتی سرگرم صحبت بودن یکدفعه زنگ در خورد.....
تهیونگ:ا/ت تولدت مباااااااارک!!!!بعد یک نفر یه سبد بزرگ پر از شکلات و یه عالمه هدیه برای ا/ت آورد!
تهیونگ:من هنوز هدیه ام رو بهت نداده بودم اینجا به من واقعا خوش گذشت دوستدارم باز هم ببینمت و رقص های جدید ازت یا بگیرم!
ا/ت:تهیونگ این خیلی برای من ارزش منده خيلی خيلی ازت ممنونم!!!!
جونگکوک هم جلو رفت و ا/ت رو بغل کرد و آهسته گفت:ا/ت تو واقعا فوقالعاده ای خیلی ازت خوشم اومد!
ا/ت:من خیلی خوش شانس بودم که چند ساعت درکنار شما بودم و خیلی ازتون ممنونم و میتونم بگم خوش شانس ترین انسان روی زمین هستم!
ولی کاشکی بیشتر اینجا میموندین باز هم بیاین!
اعضا از ا/ت و پدر مادرش خداحافظی کردن و رفتن.
ا/ت:خیلی زود رفتن دوستدارم دوباره بیان و اینجا بمونن.
فردای آن روز.......
نامجون:وقتی که درباره ایران میخوندم فهمیدم که ظاهرا شما برای صبحونه غذا نمیخورید این خیلی برام جالب بود!
بعد از تموم شدن صبحانه اعضا گفتند که دیگه باید برای رفتن آماده بشن و کارهای عقب افتادشون رو انجام بدن.
نامجون:خیلی ازتون ممنونم خیلی بهمون خوش گذشت خیلی ممنونم ا/ت!
جین:من تابحال خونه کسی نمونده بودم و اینجا خیلی عالی بود و به من خوش گذشت!
شوگا:ا/ت تو واقعا توی همه چیز استعداد داری دوستدارم ازت کمک بگیرم!
جیهوپ:ا/ت تو خیلی مهربونی ازت ممنونم!
جیمین:من تاحالا توی اتاق یه آرمی نخوابیده بودم و اتاق ا/ت خیلی قشنگ و آرامش بخش بود!
وقتی سرگرم صحبت بودن یکدفعه زنگ در خورد.....
تهیونگ:ا/ت تولدت مباااااااارک!!!!بعد یک نفر یه سبد بزرگ پر از شکلات و یه عالمه هدیه برای ا/ت آورد!
تهیونگ:من هنوز هدیه ام رو بهت نداده بودم اینجا به من واقعا خوش گذشت دوستدارم باز هم ببینمت و رقص های جدید ازت یا بگیرم!
ا/ت:تهیونگ این خیلی برای من ارزش منده خيلی خيلی ازت ممنونم!!!!
جونگکوک هم جلو رفت و ا/ت رو بغل کرد و آهسته گفت:ا/ت تو واقعا فوقالعاده ای خیلی ازت خوشم اومد!
ا/ت:من خیلی خوش شانس بودم که چند ساعت درکنار شما بودم و خیلی ازتون ممنونم و میتونم بگم خوش شانس ترین انسان روی زمین هستم!
ولی کاشکی بیشتر اینجا میموندین باز هم بیاین!
اعضا از ا/ت و پدر مادرش خداحافظی کردن و رفتن.
ا/ت:خیلی زود رفتن دوستدارم دوباره بیان و اینجا بمونن.
فردای آن روز.......
۹.۱k
۰۹ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.