قمار؟! p2
ویو ا.ت
داشتم میدوییدم که پام لیز خورد و از اون ارتفاع پرت شدم پایین
ویو کوک
دیدم که پاش لیز خورد و از اون ارتفاع پرت شد سریع دوییدم و گرفتمش عین پر سبک بود
ا.ت: ت...ت..و و..ولم کنننن
کوک: کسی حق نداره از دست من فرار کنه
ا.ت: پی...پیشم..ک..کو
کوک:پیشی چیه؟
یهو صدای گربه اومد
ا.ت: پیشیم
از بغل کوک اومد بیرون و رفت گربشو بغل کرد
کوک: نمیتونی عین بچه آدم بگی گربه؟
ا.ت:خب پیشیه دیگه
کوک: چند سالته
ا.ت: ۱۸ درواقع این زمستان میرم ۱۸
کوک: هوففف برو سوار شو
ا.ت: نمیخوام
خواست فرار کنه که کوک دستشو گرفت و انداخت تو ماشین خواستن حرکت کنن که یه پیرزن اومد
پیرزن: لطفا لطفا اذیتش نکنید اون همینجوریشم تا الان عذاب کشیده
کوک:سعی میکنم و شما کی ایشون هستید
پیرزن:مادر بزرگ
کوک: خیلی خب سعی میکنم
ا.ت: میشه مامانبزرگم رو بغل کنم قول میدم فرار نکنم
کوک: مگه تو نمیبینیش؟
ا.ت: نه ۳ ماهه ندیدمش ما هیلی کم هم رو میبینیم
کوک:هوففف سریع فکر فرار به سرت نزنه
ا.ت:مرسی
اومد بیرون و مامانبزرگ رو بغل کرد و بعد رفتن عمارت کوک
داشتم میدوییدم که پام لیز خورد و از اون ارتفاع پرت شدم پایین
ویو کوک
دیدم که پاش لیز خورد و از اون ارتفاع پرت شد سریع دوییدم و گرفتمش عین پر سبک بود
ا.ت: ت...ت..و و..ولم کنننن
کوک: کسی حق نداره از دست من فرار کنه
ا.ت: پی...پیشم..ک..کو
کوک:پیشی چیه؟
یهو صدای گربه اومد
ا.ت: پیشیم
از بغل کوک اومد بیرون و رفت گربشو بغل کرد
کوک: نمیتونی عین بچه آدم بگی گربه؟
ا.ت:خب پیشیه دیگه
کوک: چند سالته
ا.ت: ۱۸ درواقع این زمستان میرم ۱۸
کوک: هوففف برو سوار شو
ا.ت: نمیخوام
خواست فرار کنه که کوک دستشو گرفت و انداخت تو ماشین خواستن حرکت کنن که یه پیرزن اومد
پیرزن: لطفا لطفا اذیتش نکنید اون همینجوریشم تا الان عذاب کشیده
کوک:سعی میکنم و شما کی ایشون هستید
پیرزن:مادر بزرگ
کوک: خیلی خب سعی میکنم
ا.ت: میشه مامانبزرگم رو بغل کنم قول میدم فرار نکنم
کوک: مگه تو نمیبینیش؟
ا.ت: نه ۳ ماهه ندیدمش ما هیلی کم هم رو میبینیم
کوک:هوففف سریع فکر فرار به سرت نزنه
ا.ت:مرسی
اومد بیرون و مامانبزرگ رو بغل کرد و بعد رفتن عمارت کوک
۹.۶k
۰۷ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.