Love warning
part: 40
فلش بک به ظهر ساعت ۱۱
ویو لیا: رفتم پایین تا یچیزی بخورم جونگ کوک هنوز نیومده بود تا الان خواب بودم رفتم داخل اشپزخانه و از اجوما یچیزی گرفتم و خوردم دوباره رفتم داخل اتاقم و رفتم داخل حمام میخواستم یه دوش بگیرم تا شاید سر حال شم بعد از اینکه حمام کردم اومدم هنوز کِسل بودم تصمیم گرفتم یکم دیگه بخوابم صدایی از پایین نمیومد حتما هنوز جونگ کوک نیومده بدون اینکه لباس بپوشم پریدم روی تخت که با جسم یه نفر بر خورد کردم جیغ زدم همون موقع صدایی ازش اومد و پتورو کنار زد و گفت
لیا:(جیغ).....
کوک: اخخ چته بچه
لیا:..تو اینجایی..
کوک:اره میبینی که هستم چرا لباساتو نپوشیدی؟
لیا: خبببب حوصله نداشتم میخوام بخوابم برو بیرون
کوک: اها....
🔞🔞🔞🔞🔞🔞
ویو کوک: حالش از شونش افتاده بود پایین دستمو بردم سمتش و حول و از تنش دراوردم
لیا:..ن.کن...چ..ته
کوک: هیچیم نی...
ویو لیا: حوله رو پرت کرد پایین ل&خ&تِ ل*خ*ت بودم لپام سرخ شده بود سرمو انداختم پایین یهو چونمو با دستش بالا گرفت و ل^ب^ا*ش*و گذاشت روی ل^ب^ا^م و اروم زمزمه کرد
کوک: قربون اون لپای قرمزت بشم با اون خجالت کشیدنت
لیا:.....
ویو لیا: روی تخت خوابوندم و ل*ب*ا*م*و مک زد از ل^ب^ا^م دل کند و سرشو داخل گ*و*د*ی گردنم برد ک*^ی*^س مارک های درد ناوی میزاشت دستشو برد سمت س*ی*ن*ه هام و اونا رو محکم فشار میداد ن*ا*ل*ه ی عمیقی کردم که زبونشو کشید
فلش بک به ظهر ساعت ۱۱
ویو لیا: رفتم پایین تا یچیزی بخورم جونگ کوک هنوز نیومده بود تا الان خواب بودم رفتم داخل اشپزخانه و از اجوما یچیزی گرفتم و خوردم دوباره رفتم داخل اتاقم و رفتم داخل حمام میخواستم یه دوش بگیرم تا شاید سر حال شم بعد از اینکه حمام کردم اومدم هنوز کِسل بودم تصمیم گرفتم یکم دیگه بخوابم صدایی از پایین نمیومد حتما هنوز جونگ کوک نیومده بدون اینکه لباس بپوشم پریدم روی تخت که با جسم یه نفر بر خورد کردم جیغ زدم همون موقع صدایی ازش اومد و پتورو کنار زد و گفت
لیا:(جیغ).....
کوک: اخخ چته بچه
لیا:..تو اینجایی..
کوک:اره میبینی که هستم چرا لباساتو نپوشیدی؟
لیا: خبببب حوصله نداشتم میخوام بخوابم برو بیرون
کوک: اها....
🔞🔞🔞🔞🔞🔞
ویو کوک: حالش از شونش افتاده بود پایین دستمو بردم سمتش و حول و از تنش دراوردم
لیا:..ن.کن...چ..ته
کوک: هیچیم نی...
ویو لیا: حوله رو پرت کرد پایین ل&خ&تِ ل*خ*ت بودم لپام سرخ شده بود سرمو انداختم پایین یهو چونمو با دستش بالا گرفت و ل^ب^ا*ش*و گذاشت روی ل^ب^ا^م و اروم زمزمه کرد
کوک: قربون اون لپای قرمزت بشم با اون خجالت کشیدنت
لیا:.....
ویو لیا: روی تخت خوابوندم و ل*ب*ا*م*و مک زد از ل^ب^ا^م دل کند و سرشو داخل گ*و*د*ی گردنم برد ک*^ی*^س مارک های درد ناوی میزاشت دستشو برد سمت س*ی*ن*ه هام و اونا رو محکم فشار میداد ن*ا*ل*ه ی عمیقی کردم که زبونشو کشید
۴۵.۰k
۱۶ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.