part4

part4

ممد: در اتاقشو محکم باز کردم
دفعه اخرت باشه درو اینجوری میکوبی
ی سیلی محکم بهش زدم

دیا: با سیلی کع بهم زد اشک تو چشام جمع شد
داداش من چه گناهی کردم داری میرینی تو زندگیم

ممد: به حرفم گوش بده

دیا: گوش بدم که گند بخوره تو زندگیم

ممد: زبون نفهمی دیگه
رفتم بیرون

دیا: (اتاق دیانا اسمشو یادم رفتع از این اتاقاس که دستشویی دارس)
رفتم تو دستشویی اتاقم جلو اینه به خودم نگاه کردم ی ابی به صورتم زدم که دوباره اشکام سرازیر شد
هیی خدا اخه من چه گناهی کرذم
جا کبودیای رو بدنم برا چیه
چرا نمیزاره درس بخونم پیشرفت کنم


ممد: تو حال خودم بودم که گوشیم زنگ خورد وای