𝙇𝙞𝙛𝙚 𝙊𝙣 𝙈𝙮 𝙊𝙬𝙣 𝙏𝙚𝙧𝙢𝙨!
𝙇𝙞𝙛𝙚 𝙊𝙣 𝙈𝙮 𝙊𝙬𝙣 𝙏𝙚𝙧𝙢𝙨!
part12
ویو لونا
؛ات آت
_ولم کن بخوابم
؛پاشو خابالود مگه نمیری عروسک بگیری
_نه من نمیام خودتون برید(خابالود)
؛پاشو پاشو بلاخره با یه بدبختی آت رو بیدار کردم
_صبر کن مه یه دوش چند مینی بگیرم سرو حال بشم
؛باشه برو منم آماده میشم
_رفتم حموم کردم اومدم بیرون با لونا لباس هامون رو ست کردیم یه آرایش لایت انجام دادیم موهامون رو بافتیم رفتیم پایین جیمین آماده شده بود چه خوشگل شده بود با این عطر دختر کشش
+بریم
_؛بریم
_رفتیم سوار ماشین رنجو جیمین شدیم لونا رفت جلو من رفتم عقب نشستم
چند مین بعد
+رسیدیم
_لونا برو پایین
؛من دارم پیاده میشم
_با هم پیاده شدیم جیمین پشت سرمون اومد منو لونا دست تو دست هم رفتیم داخل
+اونا چقدر کیوتن مخصوصا آت
_رفتیم طبقه دوم من از پله برقی میترسیدم جیمین اومد منو براید استایل بغلم کردم چیکار میکنی بزارم پایین
+حرف نزن
_زشته نگا همه چجوری نگامون میکنن
+صبر کن بیا الان رسیدیم گوشیم زنگ خورد جواب دادم الو(نکته جیمین آت رو گذاشت زمین)صبر کن الان میام لونا من یه کار مهم واسم پیش اومده این کارت منه خرید کنید راننده رو میفرستم دنبالتون
؛باشه برو
_کجا رفت
؛نمی دونم گفت یه کار مهم واسش پیش اومده رفت
_بیخیال بیا بریم عروسک بگیریم(چقدر پرویی تو دختر)
؛بریم
_رفتیم تو عروسک فروشی یه پسر خوشگلی اومد سمت ما
(علامت پسره»)
»بفرمایید خانوم ها
_این عروسک هارو میخوایم
»او صبر کنید بیارم اونجا حساب کنید
_ممنون رفتیم سمت دستگاه حساب کرد کارت کشید ممنونم
»خواهش میکنم بازم تعشیف بیارید(میدونم اشتباه نوشتم به روم نیارید)
_حتما رفتیم لباس فروشی چند تا لباس خریدیم وسایل آرایشی هم خریدیم(بله بچه ها هرچی نیاز داشتن خریدن آدمین گشاده نمینویسه)
؛وای خسته شدم بیا بریم رستوران یه چیزی بخوریم
_منم بریم رفتیم پایین غذا سفارش دادیم داشتیم میخوردیم که همون پسره اومد
»سلام مجدد
_سلام
»میتونم بشینم
؛بله بفرمایید
»ممنون
_نشست چیزی میخوری
»نه ممنون میتونم یه درخواست داشته باشم
_بله بفرما
»ام چجوری بگم میشه شمارتو بهم بدی
؛کی
«این خانم(اشاره به آت)
_نه نمیشه
»خب باهم رل میزنیم میریم پارتی همه جا باهم میریم
_نه آقای محترم لونا پاشو بریم راه افتادیم بریم داشتیم میرفتیم همش دنبالمون میومد
»یه دقیقه صبر کن خانوم حداقل اسمتو بهم بگو
_بدون هیچ حرفی داشتیم میرفتیم یهو دست منو گرفت دستمو ول کن
»اگه ول نکنم چی
_جیغ میزنم که یهو جیمین از اون طرف اومد یه مشت به پسره زد یه مشت هم پسره به جیمین من ترسیده بودم لونا رو بغل کردم نشستم رو زمین با گریه میگفتم جیمین
part12
ویو لونا
؛ات آت
_ولم کن بخوابم
؛پاشو خابالود مگه نمیری عروسک بگیری
_نه من نمیام خودتون برید(خابالود)
؛پاشو پاشو بلاخره با یه بدبختی آت رو بیدار کردم
_صبر کن مه یه دوش چند مینی بگیرم سرو حال بشم
؛باشه برو منم آماده میشم
_رفتم حموم کردم اومدم بیرون با لونا لباس هامون رو ست کردیم یه آرایش لایت انجام دادیم موهامون رو بافتیم رفتیم پایین جیمین آماده شده بود چه خوشگل شده بود با این عطر دختر کشش
+بریم
_؛بریم
_رفتیم سوار ماشین رنجو جیمین شدیم لونا رفت جلو من رفتم عقب نشستم
چند مین بعد
+رسیدیم
_لونا برو پایین
؛من دارم پیاده میشم
_با هم پیاده شدیم جیمین پشت سرمون اومد منو لونا دست تو دست هم رفتیم داخل
+اونا چقدر کیوتن مخصوصا آت
_رفتیم طبقه دوم من از پله برقی میترسیدم جیمین اومد منو براید استایل بغلم کردم چیکار میکنی بزارم پایین
+حرف نزن
_زشته نگا همه چجوری نگامون میکنن
+صبر کن بیا الان رسیدیم گوشیم زنگ خورد جواب دادم الو(نکته جیمین آت رو گذاشت زمین)صبر کن الان میام لونا من یه کار مهم واسم پیش اومده این کارت منه خرید کنید راننده رو میفرستم دنبالتون
؛باشه برو
_کجا رفت
؛نمی دونم گفت یه کار مهم واسش پیش اومده رفت
_بیخیال بیا بریم عروسک بگیریم(چقدر پرویی تو دختر)
؛بریم
_رفتیم تو عروسک فروشی یه پسر خوشگلی اومد سمت ما
(علامت پسره»)
»بفرمایید خانوم ها
_این عروسک هارو میخوایم
»او صبر کنید بیارم اونجا حساب کنید
_ممنون رفتیم سمت دستگاه حساب کرد کارت کشید ممنونم
»خواهش میکنم بازم تعشیف بیارید(میدونم اشتباه نوشتم به روم نیارید)
_حتما رفتیم لباس فروشی چند تا لباس خریدیم وسایل آرایشی هم خریدیم(بله بچه ها هرچی نیاز داشتن خریدن آدمین گشاده نمینویسه)
؛وای خسته شدم بیا بریم رستوران یه چیزی بخوریم
_منم بریم رفتیم پایین غذا سفارش دادیم داشتیم میخوردیم که همون پسره اومد
»سلام مجدد
_سلام
»میتونم بشینم
؛بله بفرمایید
»ممنون
_نشست چیزی میخوری
»نه ممنون میتونم یه درخواست داشته باشم
_بله بفرما
»ام چجوری بگم میشه شمارتو بهم بدی
؛کی
«این خانم(اشاره به آت)
_نه نمیشه
»خب باهم رل میزنیم میریم پارتی همه جا باهم میریم
_نه آقای محترم لونا پاشو بریم راه افتادیم بریم داشتیم میرفتیم همش دنبالمون میومد
»یه دقیقه صبر کن خانوم حداقل اسمتو بهم بگو
_بدون هیچ حرفی داشتیم میرفتیم یهو دست منو گرفت دستمو ول کن
»اگه ول نکنم چی
_جیغ میزنم که یهو جیمین از اون طرف اومد یه مشت به پسره زد یه مشت هم پسره به جیمین من ترسیده بودم لونا رو بغل کردم نشستم رو زمین با گریه میگفتم جیمین
۴.۲k
۱۴ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.