فیک عشق قدیمی
فیک عشق قدیمی
پارت ²³
ویو تهیونگ
واسش سوپ درست کردم معلومه بدنش خیلی ضعیف شده، شعله زیر گازو کم کردم که دیدم گوشی ات زنگ میخوره (نکته گوشیه ات تو کیفش روی میز پذیراییه)رفتم برش داشتم، پسرش بود
مکالمشون
تام: ماماننن خوبیییی
تهیونگ: عه... منم
تام: عامم سلام، شما کجا رفتین یهو؟ مامانم خوبه؟ اونجاست؟
تهیونگ: یه نفس بگیر پسر "خنده" مامانت خوبه نگران نباش، خورد زمین یخورده صورتش زخمی شد الانم خوابه پیش منه اومدیم خونهی خودم
تام: ا.اها مطمئن باشم دیگه؟
تهیونگ: وقتی پیش منه یعنی حالش خوبه
تام: "لبخند رضایت" اوکی خوشبگذره
تهیونگ: حواست که به دختر من هست دیگه؟
تام: بله معلومه چهارچشی حواسم بهش هست
تهیونگ: مواظب باشین خدافظ "لبخند"
تام: خدافظ
پایان مکالمه
خیلی خسته بودم و رفتم روی کاناپه دراز کشیدم و نفهمیدم چجوری خوابم برد
ویو تام
تام: یونا بلاخره شد
یونا: دیدی گفتم"لبخند" خوشحالم براشون
تام: منم
تام: حالا خوشگل خانم کجا دوست داری بریم؟
یونا: اوممم شهربازی؟
تام: عالی
یونا: پس بریم
لایک و کامنت یادتون نره کیوتا
_________________________________
پارت ²³
ویو تهیونگ
واسش سوپ درست کردم معلومه بدنش خیلی ضعیف شده، شعله زیر گازو کم کردم که دیدم گوشی ات زنگ میخوره (نکته گوشیه ات تو کیفش روی میز پذیراییه)رفتم برش داشتم، پسرش بود
مکالمشون
تام: ماماننن خوبیییی
تهیونگ: عه... منم
تام: عامم سلام، شما کجا رفتین یهو؟ مامانم خوبه؟ اونجاست؟
تهیونگ: یه نفس بگیر پسر "خنده" مامانت خوبه نگران نباش، خورد زمین یخورده صورتش زخمی شد الانم خوابه پیش منه اومدیم خونهی خودم
تام: ا.اها مطمئن باشم دیگه؟
تهیونگ: وقتی پیش منه یعنی حالش خوبه
تام: "لبخند رضایت" اوکی خوشبگذره
تهیونگ: حواست که به دختر من هست دیگه؟
تام: بله معلومه چهارچشی حواسم بهش هست
تهیونگ: مواظب باشین خدافظ "لبخند"
تام: خدافظ
پایان مکالمه
خیلی خسته بودم و رفتم روی کاناپه دراز کشیدم و نفهمیدم چجوری خوابم برد
ویو تام
تام: یونا بلاخره شد
یونا: دیدی گفتم"لبخند" خوشحالم براشون
تام: منم
تام: حالا خوشگل خانم کجا دوست داری بریم؟
یونا: اوممم شهربازی؟
تام: عالی
یونا: پس بریم
لایک و کامنت یادتون نره کیوتا
_________________________________
۳.۸k
۰۶ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.