30
پرش زمانی<br>
ساعت نزدیک2 و نیم بود<br>
خوابم نمیومد<br>
نگاهی به کوک کردم داشتم با خودم فکر میکردم ک آیو واقعا چرا اون حرفو زده؟ چرا وقتی از کوک خوشش نمیومده چرا اصلا به پدرش گفته ک باهاش اوکیش کنه؟ چرا کوک اوایل انقدر اذیتم میکرد اما الان میگه داره وابستم میشه مخم داره میترکه<br>
داشتم همینجور از خودم سوال میپرسیدم ک یه پیامک تو گوشیه کوک دیدم<br>
از طرف: <br>
نینیمن>> <br>
<br>
نوشته بود<br>
عشقه من شبت خوش خوابای خوب ببینی! ♡<br>
بعد گوشیش خاموش شد<br>
با عصبانیت پیش خودم گفتم؛ این ادم بشو نیست یه لاشیه ک با همه هست همین الان گفت داره عاشقم میشه اما انگار یکی دیگع در کاره نمیفهمم خیانت چ حسی داره ک هرکی میرسه بم خیانت میکنه به نظرم تجبرشم بد نیست<br>
بعد اروم گفتم: کوک<br>
بیدار شد<br>
_جانم<br>
+بدنم خشک شد رویه تخت بخواب<br>
_ببخشید<br>
اروم لپمو بوسیدو رو تخت دراز کشید<br>
اروم بغلم کرد<br>
پرش زمانی<br>
خوابه خواب بود خودمو از بغلش کشیدم بیرون<br>
با عصبانیت به اون پیام فکر میکردم<br>
انگاری واقعا غیرتی شده بودم روش<br>
««عشقه من»» شبت خوش خوابای خوب ببینی! ♡<br>
کلمه اولش آزار دهنده بود<br>
+هوففففف<br>
دیگع تحملم تموم شده بود<br>
برگشتم سمته کوک بیدارش کردم<br>
+جونگکوک<br>
_... <br>
+جونگکوک(یکم بلند) <br>
اروم چشاشو باز کرد<br>
_جانم چیزی شده<br>
+بلند شو برو یه اب به صورتت بزن خواب از سرت بپره کارت دارم! <br>
_چیزی شدع؟ <br>
+بلند شو<br>
رفت صورتشو اب زد خشک کرد اومد نشست کنارم<br>
_جانم چیشده؟ <br>
برگشتم سمتش:+لذت بخشه؟ <br>
_چی؟ <br>
+چی؟! خودت خوب میدونی<br>
_چیمیگی در باره چی حرف میزنی؟ <br>
+لذت بخشه خیانت؟ لذت بخشه به دونفر بگی دوست دارم<br>
لذت بخشه دوتا دوتا<br>
_چیشده تهیونگ درست حرف بزن نمیفهمم<br>
+شاید هست ک انجامش میدی<br>
_عشقم چیشده؟ <br>
+دیگه اون کلمه رو از دهن کثیفت نشنوم دیگه بهم نمیگی عشقم مرتیکه هوس باز<br>
_تهیونگ حرف دهنتو بفهم مثل ادم بگو چته؟ <br>
+مثل ادم دارم میگم فقد تو. مثل حیوونا خودتو میزنی به اون راه<br>
_تهههه<br>
+مرض درد ازت بدم میاد <br>
_اخه من کاری نکردم عشقم<br>
+گفتم به من نگو عشقم! <br>
_اخه... <br>
+ببندد<br>
پرش زمانی<br>
ادامه دارد...
ساعت نزدیک2 و نیم بود<br>
خوابم نمیومد<br>
نگاهی به کوک کردم داشتم با خودم فکر میکردم ک آیو واقعا چرا اون حرفو زده؟ چرا وقتی از کوک خوشش نمیومده چرا اصلا به پدرش گفته ک باهاش اوکیش کنه؟ چرا کوک اوایل انقدر اذیتم میکرد اما الان میگه داره وابستم میشه مخم داره میترکه<br>
داشتم همینجور از خودم سوال میپرسیدم ک یه پیامک تو گوشیه کوک دیدم<br>
از طرف: <br>
نینیمن>> <br>
<br>
نوشته بود<br>
عشقه من شبت خوش خوابای خوب ببینی! ♡<br>
بعد گوشیش خاموش شد<br>
با عصبانیت پیش خودم گفتم؛ این ادم بشو نیست یه لاشیه ک با همه هست همین الان گفت داره عاشقم میشه اما انگار یکی دیگع در کاره نمیفهمم خیانت چ حسی داره ک هرکی میرسه بم خیانت میکنه به نظرم تجبرشم بد نیست<br>
بعد اروم گفتم: کوک<br>
بیدار شد<br>
_جانم<br>
+بدنم خشک شد رویه تخت بخواب<br>
_ببخشید<br>
اروم لپمو بوسیدو رو تخت دراز کشید<br>
اروم بغلم کرد<br>
پرش زمانی<br>
خوابه خواب بود خودمو از بغلش کشیدم بیرون<br>
با عصبانیت به اون پیام فکر میکردم<br>
انگاری واقعا غیرتی شده بودم روش<br>
««عشقه من»» شبت خوش خوابای خوب ببینی! ♡<br>
کلمه اولش آزار دهنده بود<br>
+هوففففف<br>
دیگع تحملم تموم شده بود<br>
برگشتم سمته کوک بیدارش کردم<br>
+جونگکوک<br>
_... <br>
+جونگکوک(یکم بلند) <br>
اروم چشاشو باز کرد<br>
_جانم چیزی شده<br>
+بلند شو برو یه اب به صورتت بزن خواب از سرت بپره کارت دارم! <br>
_چیزی شدع؟ <br>
+بلند شو<br>
رفت صورتشو اب زد خشک کرد اومد نشست کنارم<br>
_جانم چیشده؟ <br>
برگشتم سمتش:+لذت بخشه؟ <br>
_چی؟ <br>
+چی؟! خودت خوب میدونی<br>
_چیمیگی در باره چی حرف میزنی؟ <br>
+لذت بخشه خیانت؟ لذت بخشه به دونفر بگی دوست دارم<br>
لذت بخشه دوتا دوتا<br>
_چیشده تهیونگ درست حرف بزن نمیفهمم<br>
+شاید هست ک انجامش میدی<br>
_عشقم چیشده؟ <br>
+دیگه اون کلمه رو از دهن کثیفت نشنوم دیگه بهم نمیگی عشقم مرتیکه هوس باز<br>
_تهیونگ حرف دهنتو بفهم مثل ادم بگو چته؟ <br>
+مثل ادم دارم میگم فقد تو. مثل حیوونا خودتو میزنی به اون راه<br>
_تهههه<br>
+مرض درد ازت بدم میاد <br>
_اخه من کاری نکردم عشقم<br>
+گفتم به من نگو عشقم! <br>
_اخه... <br>
+ببندد<br>
پرش زمانی<br>
ادامه دارد...
۳.۵k
۰۹ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.